انجام امورفرهنگی  اجتماعی  و محیط زیست  وسلامت محیط



مقاله برگزیده


مصطفی چمرانمصطفی چمران

مصطفی چمران، از شخصیت‌های مبارز انقلاب اسلامی ، وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ عراق با ایران بود.
 

تولد


وی در ۱۳۱۰ش در قم به ‌دنیا آمد و از یک سالگی در تهران بزرگ شد.
 

تحصیلات


چمران تحصیلات ابتدایی‌اش را در دبستان انتصاریه، نزدیک منطقه پامنار، گذراند و در دبیرستان دارالفنون و البرز دوره متوسطه را به پایان رساند.
طی تحصیل از شاگردان ممتاز به ‌شمار می‌آمد.
از پانزده سالگی در جلسات دینی، از جمله درس تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت شرکت کرد.
وی در ۱۳۳۲ش در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در دوران تحصیل، دانشجویی ممتاز، و به ‌ویژه مورد توجه و عنایت استادش، مهدی بازرگان ، بود.
 

فعالیت‌های سیاسی


پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق ، چمران به کمیته نهضت مقاومت ملی دانشکده فنی پیوست.
در واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، در اعتراض دانشجویان به دیدار ریچارد نیکسون (معاون رئیس‌جمهوری وقت امریکا) از ایران ، چمران مصدوم شد.
وی در دهمین سالگرد واقعه، مقاله مفصّلی در این باره نوشت که در نشریه «کنفرانس بین‌المللی دانشجویان» در امریکا به‌چاپ رسید.
 

ادامه تحصیل


چمران پس از فارغ‌التحصیلی، در ۱۳۳۷ش با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز برای ادامه تحصیل راهی امریکا شد.
درجه کارشناسی‌ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تگزاس گرفت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه برکلی رفت و دوره دکتری در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما (مهندسی گرافت هسته‌ای) را با درجه ممتاز به پایان رساند.
وی در طی تحصیل به مبارزه سیاسی ـ اعتقادی خود ادامه داد و به ‌سبب این فعالیت‌ها بورس تحصیلی‌اش قطع شد.
 

تاسیس جبهه ملی ایران در امریکا


در دوران تحصیل در امریکا، وی و چند تن از دانشجویان، شاخه‌ای از جبهه ملی را با عنوان «جبهه ملی ایران در امریکا» تأسیس کردند و او به عضویت شورای مرکزی و هیئت اجرایی آن انتخاب شد .
وی، همچنین به سبب تلاش فراوان در راه پیشبرد جنبش دانشجویی، در نهمین مجمع عمومی سازمان دانشجویان ایرانی در امریکا، که در دانشگاه برکلی در خرداد ۱۳۴۱/ ژوئن ۱۹۶۲ برگزار گردید، به عنوان نخستین عضو افتخاری و دائم سازمان برگزیده شد.
(ادامه)


نویسنده : خادم
تاریخ : شنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 8:53
مقاله برگزیده  فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت


مقاله برگزیده


فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت

فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت، یکی از جریان‌های فکری مطرح شده در فلسفه تعلیم و تربیت است که در قرن بیستم با شروع پویش نویی که رسالت فلسفه را نه کشفی و نه انتقادی، بلکه ایضاحی می‌دانست و کار عقل را روشن نمودن مفاهیم و گزاره‌ها تلقی می‌نمود، گرایش فلسفه تحلیلی آغاز شد که آراء و نظرات مختلفی در مباحث بنیادین از جمله بحث تعلیم و تربیت ارائه کرد. در این مقاله ابتدا به بحث فلسفه تحلیلی و مبانی آن و سپس به دیدگاه آن در بحث تعلیم و تربیت می‌پردازد.
 

مقدمه


جریان‌های فکری در فلسفه تعلیم و تربیت، همواره تابعی از دگرگونی نگرش‌ها در فلسفه بوده است. اگر در متن فلسفه محض، رخداد سرنوشت‌سازی افتاده است، در فلسفه تعلیم و تربیت نیز منعکس شده است، هنگامی که پراگماتیسم بر فلسفه حاکم بوده است، فلسفه تعلیم و تربیت نیز بر مبنای آن ماهیت و حدود خود را تعریف نموده است.

در طول تاریخ فلسفه، بشر همیشه دغدغه نسبت‌سنجی خود با‌ اندیشه و حقیقت را داشته است اما در تحولات سریع پس از دوره رنسانس اروپا، نگره‌های بسیار متفاوتی به این مساله طرح شده است. نزاع بین ایده‌آلیسم و رئالیسم با اینکه به فلسفه یونان برمی‌گردد، در دوره جدید به شکل دیگری بروز نمود. در دوره مدرن وقتی حوزه متافیزیک به وسیله کانت، در‌هاله‌ای از ابهام به عقل عملی احاله شد و مفاهیم عقل نظری، رازهای پنهان به حساب آمد، رسالت فلسفه چیزی بیش از تعیین حدود کاربرد عقل نبود. همین، مبدا حرکت سنگینی درباره فلسفه شد که ماهیت کشفی آن را برداشته، به آن وجهه انتقادی داد و در طول این سیر، قرن بیستم پویش نویی را تدارک دید که رسالت فلسفه را نه کشفی و نه انتقادی، بلکه ایضاحی می‌دانست و کار عقل را روشن نمودن مفاهیم و گزاره‌ها تلقی می‌نمود. این جریان، همان گرایشی است که به "فلسفه تحلیلی" معروف شد.
 

بینش فلسفی


تلقی که فیلسوفان تحلیلی از فلسفه دارند، بیشتر به یک روش و نوعی فعالیت شبیه هست تا مجموعه‌ای از گزاره‌ها. از اینرو، نظام فلسفی سنتی که دارای بخش‌های نظری و دستوری از قضایا هست، نمی‌شود از این نوع فلسفه انتظار داشت. بنابراین ما در این مکتب، نوعی بینش فلسفی داریم نه نظام فلسفی که مجموعه‌ای از گزاره‌ها را شامل شود. به همین جهت در این قسمت بینش فلسفه تحلیلی بررسی می‌شود تا ببینیم چه استنتاجی از آن می‌شود در تعلیم و تربیت، انجام داد.

اولین زمزمه‌های نگرش تحلیلی در فلسفه به جورج ادوارد مور برمی‌گردد. وی فلسفه تحلیلی را تحلیل مفاهیم زبان محاوره‌ای و فهم عرفی می‌دانست. توسط اصول ریاضیات برتراند راسل و وایتهد، زبان ریاضی به عنوان منطقی برای دقیق نمودن زبان طبیعی طرح شد و لودویگ ویتگنشتاین، با رساله فلسفی – منطقی خود رسما اعلام نمود: نباید فلسفه را کشف حقیقت دانست، بلکه فعالیتی است برای حل معضلات، توضیح مسائل و روشن نمودن عقایدی که از منابع دیگر به دست آمده است و بایستی مرزهای زبان را نشان دهد. البته او علوم طبیعی را اولین منابع گزاره‌ای درست می‌دانست.

دو اثر مهم اصول ریاضیات و رساله فلسفی – منطقی، تاثیراتی بر گروه موسوم به حلقه وین در سال ۱۹۲۹ به جای گذاشت و ایشان ادعاء نمودند طبق "اصل تحقیق‌پذیری"، فقط چیزی بامعنی هست که بتوان با منطق صوری یا تجربه درباره آن تحقیق نمود.
با توجه به تاریخ فلسفه تحلیلی می‌توان گفت، این بینش ابتدا تلاشی برای واقع‌گرایی در برابر پندارگرایی، سپس راهی برای تدقیق زبان طبیعی با زبان صوری بود و پس از آن به صورت روشی برای تحدید و توضیح معرفت درآمد و با پوزیتویسم منطقی، الگوی معرفت‌شناختی تحصلی و تجربی را مطرح نمود.
با اینکه فلسفه تحلیلی، خود را فقط یک روش معرفی می‌کند اما مبانی نظری در آن نهفته است که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
 

مبانی نظری فلسفه تحلیلی


فلسفه تحلیلی دارای مبانی است که به آنها اشاره می‌کنیم.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : جمعه سی ام خرداد ۱۳۹۹
زمان : 11:48
مقاله برگزیده  اندیشه سیاسی امام خمینی


مقاله برگزیده


اندیشه سیاسی امام خمینی
پرسش:اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) شامل چه حوزه هایی می شود؟ به عبارت دیگر، اندیشه سیاسی که می گوییم یعنی چه و شامل چه چیزهای سیاسی می شود و مصادیق اندیشه سیاسی حضرت امام چیست؟
پاسخ:اندیشه سیاسی امام خمینی (رحمة الله علیه)، جزیی از اندیشه کلان وی و متأثر از ابعاد مختلف اندیشه های ایشان است.
 

تعریف اندیشه سیاسی


مفهوم اندیشه در لغت به معنای فکر، تأمل و تفکر است، و اندیشه سیاسی مجموعه ای از آرا و عقایدی است که به شیوه ای عقلانی و منطقی و مستدل در باره چگونگی سازمان دادن به زندگی سیاسی مطرح می‌گردد که می‌تواند توصیفی یا تبیینی باشد و اندیشمند سیاسی کسی است که بتواند در باره آرا و عقاید خود به شیوه‌ای عقلانی و منطقی استدلال کند، تا حدی که اندیشه‌های او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصی به شمار نرود.
 

اندیشه سیاسی امام خمینی


اندیشه سیاسی امام خمینی (رحمة الله علیه)، جزیی از اندیشه کلان وی و متأثر از ابعاد مختلف اندیشه های ایشان است. از آن جا که امام خمینی شخصیتی چند بعدی است که آثار متعددی در حوزه مباحث عرفان، فقه، فلسفه، کلام و سیاست از ایشان برجای مانده است، و به دلیل آن که وی بنیان‌گذار و رهبر نظامی مبتنی بر اندیشه‌های اسلامی بوده، بدیهی است که اندیشه سیاسی وی تمام مفاهیمی که در حوزه حکومت و جامعه کاربرد دارد را در بر می‌گیرد. امام خمینی یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان مسلمان دوران معاصر و از مردان تاریخ ساز جهان اسلام است. وی متفکری بزرگ بود که به حوزه‌های مختلف علمی اشراف داشت و همین ویژگی‌ها از وی شخصیتی چند بعدی ساخته بود.
در باره اندیشه سیاسی امام خمینی کسانی که در حوزه سیاست و مسائل سیاسی می‌پردازد آثار فراوانی به رشته تحریر در آورده‌اند. بدیهی است که در این مختصر فرصت پرداختن به تمام زوایای اندیشه سیاسی ایشان نیست، از این رو به صورت خیلی فشرده و فهرست وار به برخی از این حوزه ها سری می‌زنیم و شما را به منابع مبسوط در این زمینه راهنمایی می‌کنیم.
برجسته ترین ویژگی های اندیشه سیاسی امام خمینی (رحمة الله علیه) را می توان این گونه برشمرد:
(ادامه)

 


نویسنده : خادم
تاریخ : جمعه سی ام خرداد ۱۳۹۹
زمان : 2:35
مقاله برگزیده  فتح مغرب و اندلس


مقاله برگزیده


فتح مغرب و اندلس

فتح مغرب ادامه پیش‌روی مسلمانان در قاره آفریقا و فتح اندلس دروازه ورود آن‌ها به خاک اروپا بود. از آن‌جا که دو منطقه مغرب و اندلس مناسبات و ارتباطات مستحکم و قوی داشتند، حوادث آن دو به هم مربوط بوده و معمولاً در تاریخ با هم بررسی می‌شوند.
 

مقدمه بحث


جبهه شمال آفریقا یکی از توجهات اصلی خلفای اموی در فتوحات اسلامی بوده است؛ زیرا از یک طرف این مناطق تحت نفوذ حکومت روم بود و رومیان تهدیدی جدی برای حکومت اسلامی محسوب می‌شدند و از طرف دیگر از این مناطق غنایم سرشاری نصیب مسلمانان می‌شد.
فتح مغرب ادامه پیش‌روی مسلمانان در قاره آفریقا و فتح اندلس دروازه ورود آن‌ها به خاک اروپا بود.
فتح مغرب زمینه نشر هرچه بیش‌تر اسلام را فراهم نمود و نیز زمینه‌ساز فتح اندلس گردید.
از آن‌جا که دو منطقه مغرب و اندلس مناسبات و ارتباطات مستحکم و قوی داشتند، حوادث آن دو به هم مربوط بوده و معمولاً در تاریخ با هم بررسی می‌شوند.
 

مغرب اسلامی


مغرب نام سرزمینی در شمال آفریقا در امتداد سواحل دریای مدیترانه غرب مصر بین طرابلس و سواحل اقیانوس اطلس است.
 

مناطق جغرافیایی مغرب


مناطق جغرافیایی این منطقه به سه بخش تقسیم می‌شود که عبارت است از:
۱. مغرب ادنی که مسلمانان از ابتدای فتوحات خود، آن را ولایت آفریقیه نامیدند؛
۲. مغرب اوسط؛
۳. مغرب اقصی که شامل کشور مغرب (مراکش) امروزی است.
 

نژاد


مردم مغرب از نژاد بربرها بودند که آن‌ها را به دو گروه اصلی بربرهای برانس و بتر تقسیم می‌کنند.
 

مذهب


دین اکثر بومیان مغرب، بت‌پرستی بود.
 

فتح مغرب اسلامی


عمرو عاص پس از فتح مصر در سال ۲۱ عازم فتح برقه شد و پس از فتح آن‌جا نامه‌ای به خلیفه دوم نوشت و از او برای ادامه فتوحات در سرزمین آفریقیه اجازه خواست؛ اما عمر به این کار راضی نشد و در پاسخ نوشت: «بین من و خود آب را فاصله قرار مده و در جایی فرود آیید که هرگاه خواستم بتوانم مرکبم را سوار شوم و به سوی شما آیم».
 

← در زمان عثمان


در سال ۲۷ یا ۲۸ یا ۲۹ خلیفه سوم، به عثمان به عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح نامه نوشت و او را مأمور فتح آفریقیه کرد؛ ولی جز منطقه محدودی که سبیطه نام داشت، فتوحات دیگری صورت نگرفت که تاریخ‌نگاران معتقدند: توقف فتوحات به خاطر آشوب‌های داخلی زمان عثمان بود.
 

← در زمان معاویه


با روی کار آمدن دولت امویان بار دیگر مغرب مورد توجه قرار گرفت و معاویة بن ابی‌سفیان، در سال ۵۰ عقبة بن نافع را پرچمدار فتوحات در شمال آفریقا کرد. او با بررسی اوضاع، چون ادامه فتوحات را در این مناطق سخت می‌دید، شهر قیروان را بنا نهاد تا پایگاهی برای مسلمانان باشد.
اما معاویه وی را در سال ۵۵ برکنار کرد و مسلمه بن مخلد انصاری را به ولایت مصر و آفریقیه گماشت. او نیز ابومهاجر دینار را حکمران آفریقیه کرد. ابومهاجر در برخورد با بومیان محلی از در صلح و آشتی درآمد و از آنان برای بیرون راندن رومیان استفاده کرد. او در جنگ با قبیله‌ای از بربرها در مناطق مغرب میانه به رهبری کسیله بن لمزم پیروز شد و او را اسیر نمود. با مسلمان شدن کسیله، قومش نیز به دین اسلام درآمد و در خدمت مسلمانان قرار گرفت.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : یکشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 22:17
​​مقاله برگزیده  فتح مغرب و اندلس


مقاله برگزیده


فتح مغرب و اندلس

فتح مغرب ادامه پیش‌روی مسلمانان در قاره آفریقا و فتح اندلس دروازه ورود آن‌ها به خاک اروپا بود. از آن‌جا که دو منطقه مغرب و اندلس مناسبات و ارتباطات مستحکم و قوی داشتند، حوادث آن دو به هم مربوط بوده و معمولاً در تاریخ با هم بررسی می‌شوند.
 

مقدمه بحث


جبهه شمال آفریقا یکی از توجهات اصلی خلفای اموی در فتوحات اسلامی بوده است؛ زیرا از یک طرف این مناطق تحت نفوذ حکومت روم بود و رومیان تهدیدی جدی برای حکومت اسلامی محسوب می‌شدند و از طرف دیگر از این مناطق غنایم سرشاری نصیب مسلمانان می‌شد.
فتح مغرب ادامه پیش‌روی مسلمانان در قاره آفریقا و فتح اندلس دروازه ورود آن‌ها به خاک اروپا بود.
فتح مغرب زمینه نشر هرچه بیش‌تر اسلام را فراهم نمود و نیز زمینه‌ساز فتح اندلس گردید.
از آن‌جا که دو منطقه مغرب و اندلس مناسبات و ارتباطات مستحکم و قوی داشتند، حوادث آن دو به هم مربوط بوده و معمولاً در تاریخ با هم بررسی می‌شوند.
 

مغرب اسلامی


مغرب نام سرزمینی در شمال آفریقا در امتداد سواحل دریای مدیترانه غرب مصر بین طرابلس و سواحل اقیانوس اطلس است.
 

مناطق جغرافیایی مغرب


مناطق جغرافیایی این منطقه به سه بخش تقسیم می‌شود که عبارت است از:
۱. مغرب ادنی که مسلمانان از ابتدای فتوحات خود، آن را ولایت آفریقیه نامیدند؛
۲. مغرب اوسط؛
۳. مغرب اقصی که شامل کشور مغرب (مراکش) امروزی است.
 

نژاد


مردم مغرب از نژاد بربرها بودند که آن‌ها را به دو گروه اصلی بربرهای برانس و بتر تقسیم می‌کنند.
 

مذهب


دین اکثر بومیان مغرب، بت‌پرستی بود.
 

فتح مغرب اسلامی


عمرو عاص پس از فتح مصر در سال ۲۱ عازم فتح برقه شد و پس از فتح آن‌جا نامه‌ای به خلیفه دوم نوشت و از او برای ادامه فتوحات در سرزمین آفریقیه اجازه خواست؛ اما عمر به این کار راضی نشد و در پاسخ نوشت: «بین من و خود آب را فاصله قرار مده و در جایی فرود آیید که هرگاه خواستم بتوانم مرکبم را سوار شوم و به سوی شما آیم».
 

← در زمان عثمان


در سال ۲۷ یا ۲۸ یا ۲۹ خلیفه سوم، به عثمان به عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح نامه نوشت و او را مأمور فتح آفریقیه کرد؛ ولی جز منطقه محدودی که سبیطه نام داشت، فتوحات دیگری صورت نگرفت که تاریخ‌نگاران معتقدند: توقف فتوحات به خاطر آشوب‌های داخلی زمان عثمان بود.
 

← در زمان معاویه


با روی کار آمدن دولت امویان بار دیگر مغرب مورد توجه قرار گرفت و معاویة بن ابی‌سفیان، در سال ۵۰ عقبة بن نافع را پرچمدار فتوحات در شمال آفریقا کرد. او با بررسی اوضاع، چون ادامه فتوحات را در این مناطق سخت می‌دید، شهر قیروان را بنا نهاد تا پایگاهی برای مسلمانان باشد.
اما معاویه وی را در سال ۵۵ برکنار کرد و مسلمه بن مخلد انصاری را به ولایت مصر و آفریقیه گماشت. او نیز ابومهاجر دینار را حکمران آفریقیه کرد. ابومهاجر در برخورد با بومیان محلی از در صلح و آشتی درآمد و از آنان برای بیرون راندن رومیان استفاده کرد. او در جنگ با قبیله‌ای از بربرها در مناطق مغرب میانه به رهبری کسیله بن لمزم پیروز شد و او را اسیر نمود. با مسلمان شدن کسیله، قومش نیز به دین اسلام درآمد و در خدمت مسلمانان قرار گرفت.
(ادامه)

نویسنده : خادم
تاریخ : شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 17:19
مقاله برگزیده  شیعیان نیجریه


مقاله برگزیده


شیعیان نیجریه

شیعیان نیجریه، بزرگترین اقلیت مذهبی در قاره افریقا هستند. جمهوری فدرال نیجریه با نزدیک به ۱۷۰ میلیون جمعیت در غرب آفریقا، پرجمعیت ترین کشور این قاره و یکی از کشورهای پرجمعیت جهان به‌شمار می‌رود. این کشور بزرگترین تولیدکننده نفت قاره خود نیز هست و دارای جمعیتی مشتمل بر مسلمانان در شمال و مسیحیان در جنوب است. مسلمانان این کشور عموما سنی مذهب و مالکی هستند.
این در حالی است که جمعیت شعیان در این کشور طی سال‌های اندکی چند برابر شده است. زاریا به عنوان مرکز ایالت کادونا در شمال این کشور، محل تجمع و تمرکز شیعیان به حساب می آید. شهرهای لاگوس و کانو نیز از شهرهای مهم شیعیان به شمار می روند. بخش قابل توجه این افزایش جمعیت نه به خاطر فرزندآوری شیعیان این کشور، بلکه شامل کسانی می‌شود که پیش از این مذهب و دین دیگری داشته‌اند و سپس به تشیع گرویده‌اند و به «مستبصرین» شهره هستند. تا قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی، جمعیت شیعیان این کشور به سختی به چند هزار نفر می‌رسید و این در حالی است که در سال‌های اخیر جمعیت شیعیان این کشور در حدود ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر برآورد می‌شود.
رهبری شیعیان این کشور بر عهده شیخ ابراهیم الزکزاکی است. وی با همکاری جمع قلیلی از جوانان مسلمان‌ در مراکز علمی با پیگیری اخبار و جریانات مربوط به انقلاب اسلامی و تحت تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی اقدام به تاسیس یک طیف انقلابی کرد. این رویکرد، درگیری‌هایی میان آنان و دستگاه‌های امنیتی در پی داشت که در اثر آن بارها رهبران این جریان زندانی شدند. در تمام طول این سال‌ها شیعیان نیجریه از سوی دو‌ طیف‌ به چالش کشیده شدند: گروه مسیحیان و مسلمانان تندرو و ارتش و سازمان‌های امنیتی نیجریه.
 

مقدمه


سیمای عمومی جامعه‌ی نیجریه‌ در‌ چند‌ دهه‌ی اخیر بیانگر آن است که این کشور صحنه‌ی جنگ‌های مذهبی میان صوفیان، شیعیان، سنیان و مسیحیان بوده است. در سده‌ی بیستم‌، در‌ برابر‌ تاثیرات بیداری اسلامی در احیای اسلام، کشورهای غربی‌ وارد‌ عمل شده و آفریقایی کردن مسیحیت و بومی‌سازی آن را مورد اهتمام قرار دادند. پیش از آن و در دوران ورود اسلام‌ به‌ قاره‌ آفریقا و پیش‌روی آن تا مرزهای نیجریه و نیز از هنگامی که‌ استعمارگران قاره آفریقا را کشف کردند، نیجریه همواره محل تقابل اسلام و مسیحیت در آفریقا بوده است. مسیحیت همواره‌ با‌ ارائه‌ی‌ خدمات گوناگون درصدد جلب نظر مسلمانان کشورهای قاره آفریقا، از جمله‌ نیجریه‌ بر آمده است. تقریباً در هیچ دوره‌ی زمانی میان مسلمانان و مسیحیان در نیجریه سازگاری و پایداری وجود‌ نداشته‌ است‌ و همواره درگیری‌های زیادی میان مسیحیان و مسلمانان درباره‌ی مسائل و موضوعات متعدد، از جمله‌ اجرای‌ قانون‌ شریعت اسلامی طی سالیان اخیر رخ داده است که منجر به وقوع مجموعه‌ای از‌ تشنج‌ها‌ شده‌ است. درگیری خونین در شمال نیجریه از خبرسازترین اخبار آفریقا از دهه ۱۹۹۰ به‌ بعد‌ بوده است.
در این میان شیعیان نیجریه که سابقه و پایگاه تاریخی جدی در‌ این‌ کشور‌ ندارند از دو جبهه در چالش هستند؛ جبهه اول گروه‌های مسیحی که رویکرد دین‌مدارانه‌ی‌ شیعیان‌ را برنمی‌تابند و جبهه دوم گروه‌های سلفی و تکفیری فعال در جامعه نیجریه، که شیعیان‌ را‌ دشمن‌ درجه یک خود می‌پندارند و رشد سریع شیعه در سه دهه‌ی اخیر را خطری جدی برای‌ مواضع‌ خود می‌دانند.
عموم‌ جمعیت مسلمانان نیجریه را مسلمانانِ سنی مذهب مالکی تشکیل می‌دهند، اما باید توجه داشت که‌ شیعیان‌ در‌ نیجریه بزرگ‌ترین جامعه‌ی شیعی در آفریقا هستند و ۹۵ درصد شیعیان نیجریه را‌ «مستبصرین‌» تشکیل می‌دهند. شهر کادونا مهم‌ترین شهر شیعه‌نشین نیجریه است. در این شهر می‌توان آثار و بناهای قدیمی‌ مربوط‌ به قرن ۱۹ میلادی یعنی زمان ورود اسلام به نیجریه را مشاهده‌ کرد‌. این شهر مورد توجه بسیاری از رسانه‌ها‌ قرار‌ دارد‌ زیرا بسیاری از دفاتر اسلامی جنبش اسلامی‌ شیعه‌ی‌ نیجریه در این شهر هستند. در گذشته این جنبش کوچک و محدود بود اما‌ هم‌ اکنون گسترش یافته و افراد زیادی‌ عضو‌ آن شده‌اند‌ و به‌ جنبش‌ بزرگی تبدیل شده است.
شیعیان نیجریه شرایط‌ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مساعدی ندارند. اگر چه رهبری این جریان از نوعی‌ نفوذ‌ و کاریزما برخوردار است، اما نداشتن پایگاهی‌ در ساختار قدرت این‌ کشور‌ مشکلات و موانعی را بر سر‌ راه‌ فعالیت‌های شیعی به وجود آورده است. از سوی دیگر صرف شدن بخش اعظمی‌ از‌ انرژی و وقت شیعیان به درگیری‌ها‌ و اختلافات‌ اعتقادی‌ با مسیحیان و گروه‌های‌ تندروی‌ اهل سنت، عرصه را‌ بیش‌ از پیش بر آنان تنگ کرده است.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : پنجشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 23:54
​​مقاله برگزیده  غزوه خندق


مقاله برگزیده


غزوه خندق

‌غزوه خندق، از غزوات پیامبر در سال پنجم هجری با مشرکین و احزاب مخالف از جمله یهود، می‌باشد و به جنگ احزاب نیز معروف است.
 

تاریخ وقوع جنگ


در بعضی منابع، وقوع این جنگ را در ماه شوال و در بعضی دیگر ذیقعده دانسته‌اند و از ۸ تا ۲۳ ذیقعده نیز دانسته شده است.
روایتی نیز حاکی از آن است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پنج‌شنبه دهم شوال عازم این جنگ شد و آن را شنبه اول ذیقعده به پایان رساند.
 

علت اصلی جنگ


وقتی پیامبر بنی‌ نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر تحریک کردند و این را می‌توان علت اصلی آغاز جنگ شمرد. پس از آن، یهودیانی از بنی‌نضیر و بنی‌وائل همچون حُیَّی‌بن اَخْطَب نضری، سلام‌بن ابی‌الحُقَیق نضری، کِنانةبن ربیع‌بن ابی‌الحقیق نضری، هَوذةبن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی (واقدی: ابوعامر راهب)، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا برانگیختند.
هنگامی که ابوسفیان به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر می‌خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی‌گویید؛ باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بتهای مشرکین مکه شدند و زمانی که ابوسفیان بین بت‌پرستی و دین اسلام مقایسه کرد که ما برای حجاج شتران قوی کوهان نحر می‌کنیم و از آنها پذیرایی می‌کنیم؛ اما محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دین اجداد خود را کنار گذاشته است و از یهودیان داوری طلب کرد، آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دین مشرکین را به حق دانستند و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل گردید:
«اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی‌ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً.اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت»[بت و بت‌پرستان‌] ایمان می‌آورند، و درباره کافران می‌گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده‌اند، هدایت یافته‌ترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.»
ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای هم‌پیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر هم‌پیمان شدند.
سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَةبن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند. آنگاه نزد بنی‌سُلَیْم‌ بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند.
بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابی‌طلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته می‌شد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید.
 

تعداد مشرکان در جنگ


تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید.که چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۵۰۰،۱ شتر از قریش و هم‌پیمانان آنها بودند.
اما برخی تعداد مشرکین را هجده هزار نفر و مسلمانان را سه هزار نفر ذکر کرده‌اند.
در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه، نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است .
به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است. از این‌رو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است.
این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کرده‌اند.یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.
 

مشورت پیامبر در امور نظامی


وقتی گروهی از هم‌پیمانان رسول خدا از قبیله خزاعه آن حضرت را از عزم مشرکان با خبر کردند، وی درباره ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد. سلمان فارسی گفت، ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر می‌کردیم، برگرد خویش خندق می‌کندیم. مردم مدینه باتوجه به تجربه شکست در جنگ احد به دلیل مخالفتشان با رأی پیامبر، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد.
قرار بر این شد که از احد تا راتج خندقی حفر شود. پیامبر به مردم فرمان داد تا پشت به کوه سَلْع، خندق را در مقابل خود حفر کنندو حفر آن را از مُذاد (قلعه‌ای در غرب مسجد فتح) شروع نمایند و تا ناحیه ذُباب و کوه راتِجْ (در کنار کوه بنی‌عبید در غرب بَطْحان) ادامه دهند.
وی برای هر ده نفر چهل ذراع ِ معیّن نمود و حفر هر قسمت را به قبیله‌ای واگذار کرد.از جبل بنی‌عبید تا راتج را رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حفر کردند.
به روایتی، مقرر گردید مهاجران از راتج تا ذباب، و انصار از ذباب تا کوه بنی‌عبید را حفر کنند.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : سه شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 11:54
مقاله برگزیده  حمزة بن عبدالمطلب


مقاله برگزیده


حمزة بن عبدالمطلب

حمزة‌ بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اکرم و از شهدای احد می‌باشد.
 

معرفی اجمالی


حمزه، فرزند عبدالمطلب و عموى رسول خدا می باشد.
جناب حمزه در نبرد احُد به شهادت رسید و عنوان برترین شهید آن جنگ را از آنِ خود ساخت. پیکر پاک حمزه و تعدادى دیگر از شهدا در محل کارزار احد دفن گردیدند.
 

کنیه حمزه


کنیه‌ حمزه ابوعُماره و ابویَعْلی بود.
 

مادر حمزه


مادر ایشان، هاله بنت اُهَیْب(وُهَیْب) بن عبد مَناف‌بن زُهره بود.
 

اختلاف سنی حمزه با پیامبر


اینکه ثُوَیْبه، کنیز ابولهب، به پیامبر اکرم و حمزه شیر داده است و تأکید پیامبر بر اینکه حمزه برادر رضاعی اوست،
حاکی از حداکثر دو سال اختلاف سنی بین آنهاست. . این اختلاف سنی چهار سال هم دانسته شده‌است که باتوجه به تردید بعضی در مورد شیر دادن ثویبه به پیامبر، ممکن است بیشتر هم باشد.
 

تاریخ ولادت


وی احتمالا دو تا چهار سال پیش از عام‌الفیل (سال تولد پیامبر اکرم) متولد شده است.
 

محل تولد


خانه محل تولد وی در مکه در محلی به نام بازان و گویا تا قرن نهم پا برجا بوده است.
 

حضور حمزه در جنگ فجار و حلف‌الفصول


بنابر روایتی، پیامبر در بیست سالگی همراه عموهایش در جنگ‌های فِجار و در حِلف‌الفضول شرکت داشته و حمزه نیز در آنها حضور داشته است.
 

حضور حمزه درمجلس خواستگاری پیامبر


حمزه با ابوطالب و دیگر عموهای پیامبر در خواستگاری خدیجه حاضر بود ، اما باوجود فاصله سنی کم او با پیامبر و خواندن خطبه ازدواج از سوی ابوطالب، برخی منابع فقط از حمزه نام برده‌اند. .
 

پذیرش سرپرستی جعفر توسط حمزه


در پی پیشنهاد پیامبر برای کمک به ابوطالب، به سبب عیالمندی‌اش، حمزه سرپرستی جعفر را به‌عهده گرفت
طبری به‌جای حمزه از عباس نام برده است..
 

دخالت حمزه در امور سیاسی مکه


در روزگار جاهلیت، حمزه از جمله فرزندان عبدالمطلب بود که در قریش ریاست یافتند..
با این حال، زریاب خویی دخالت حمزه در امور سیاسی مکه و توجه او به دین جدید (اسلام) را منتفی دانسته است.
به هر روی، حمزه در دوره پیش از اسلام چنان جایگاهی داشت که بعضی با او پیمان می‌بستند .
حمزه شکارچی و همدم (ندیمعبداللّه‌ بن سائب بود .
 

حمایت حمزه از پیامبر


روزی که پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) خویشان نزدیک خود را برای دعوت به اسلام گردآورد (یوم‌الإنذار)، حمزه نیز حضور داشت. .
حمزه، که هنوز مسلمان نشده بود، همچون ابوطالب از پیامبر اکرم در مقابل آزار مشرکان حمایت می‌کرد.
گزارش‌هایی در دست است که حمزه توهین‌های ابولهب و سایر مشرکان به پیامبر را تلافی می‌کرد.
می‌توان سخن پیامبر را درباره رعایت خویشاوندی از سوی حمزه، اشاره به همین کوشش‌ها و سخن ایشان درباره اعمال نیک حمزه را اشاره به تلاش‌هایش بعد از اسلام آوردن او دانست، تا آنجا که از حواریون آن حضرت به‌شمار رفت
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : دوشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 10:44
درخواست امام رضا (ع) درباره مکانی که قرار بود گناهکاران وارد آن نشوند/ ماجرای ساخت پنجره فولاد چه بو


درخواست امام رضا (ع) درباره مکانی که قرار بود گناهکاران وارد آن نشوند/ ماجرای ساخت پنجره فولاد چه بود؟

در این گزارش قصد داریم به شرح داستان ساخت و نصب پنجره فولاد و خواب عجیب معمار آن در حرم رضوی بپردازیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از نقاطی که در حرم نورانی امام رضا (ع) همواره مورد توجه زائران است  پنجره فولاد واقع در صحن انقلاب آستان قدس رضوی است. این محل نقطه‌ای برای راز و نیاز با امام رئوف است و حاجت‌مندان بسیاری در این محل حاجات خود را از امام غریبان دریافت کرده‌اند.
 

تاریخ ساخت پنجره فولاد به دوران صفویه باز می‌گردد. هنگام ساخت صحن عتیق (انقلاب کنونی) توسط شیخ بهایی، ملا محسن فیض کاشانی پیشنهاد داد تا در این صحن محلی در نظر گرفته شود تا کسانی به دلیل عذری نمی‌توانند وارد حرم امام رضا (ع) شوند در این نقطه امام غریبان را زیارت و زیارت‌نامه را قرائت کنند. آن زمان عاشقان امام به قدری برای آستان نورانی حضرت رضا (ع) احترام قائل بودند که اگر بار گناهی داشتند وارد حرم نمی‌شدند و از دور استغاثه می‌کردند.در برخی اسناد آمده است ابتدا قرار بوده در این مکان دری نصب شود و حتی آن درب هم طراحی و ساخته می‌شود و در ایامی که شیخ بهایی حضور نداشته معمار صحن قصد می‌کند که درب را در جایش نصب کند. این معمار همان شب امام رضا (ع) را در خواب می‌بیند که به او امر می‌کند درب را نصب نکن، این معمار سه شب این خواب را می‌بیند تا اینکه شیخ از سفر باز‌می‌گردد و معمار ماجرای خواب را برای شیخ باز‌گو می‌کند.

 

درخواست امام رضا درباره مکانی که قرار بود گناهکاران وارد آن نشوند/ ماجرای ساخت پنجره فولاد چه بود؟

شیخ بهایی با شنیدن این روایت پریشان شده و با تضرع به درگاه امام رضا (ع) طلب بخشش می‌کند. وقتی ماجرا را از او می‌پرسند، می‌گوید: من در این نقطه متن و دعایی نصب کرده بودم تا افراد گناه‌کار نتوانند وارد حرم شوند. به این ترتیب در نقطه کنونی درب نصب نمی‌شود و با پیشنهاد ملا محسن فیض کاشانی پنجره‌ای در این نقطه نصب می‌شود تا افرادی که عذری دارند و یا روی وارد شدن به حرم امام رضا (ع) را ندارند از این نقطه با امامشان درد و دل کنند.

این پنجره در ضلع غربی صحن انقلاب و از روبرو در سمت چپ ایوان طلا و روبروی سقاخانه واقع شده است. با ایستادن در ضلع شرقی صحن انقلاب می‌توان همزمان گنبد باصفای حرم، سقا‌خانه، ایوان طلا و پنجره فولاد را مشاهده کرد. همچنین این زاویه بی‌نظیر سبب شده تا زائران زیادی به ثبت تصویر برای یادگار از حرم امام رضا (ع) بپردازند که نشان از ذکاوت طراح این صحن باصفا یعنی مرحوم شیخ بهایی دارد.

طراحی پنجره به این شکل انجام شد که در نزدیک‌ترین نقطه حرم به ضریح مطهر امام، پنجره یا دریچه‌ای قرار داده شود تا این افراد بتوانند ضمن تماشای ضریح، زیارت‌نامه امام هشتم را قرائت کنند. همچنین مجاوران خصوصاً کسبه‌ای که همه روزه برای اقامه نماز به حرم می‌رفتند و فرصت زیارت در همه نوبت‌های حضور در بارگاه امام را نداشتند در کنار پنجره فولاد به امامشان سلام و عرض ادب می‌کردند.

اما در ادامه و در دوره شاهرخ میرزای تیموری همسر گوهر شاد خانم، پنجره‌ای از جنس فولاد ساخته و در این مکان نصب شد و تا سال‌ها در صحن انقلاب محل توسل بسیاری از عاشقان امام مهربان بود. تا این که در دوره قاجاریه و با دستور ناصر‌الدین‌شاه پنجره‌ای از جنس برنز طراحی، ساخته و در محل مورد نظر نصب شد و پنجره قبلی هم به موزه انتقال داده شد که هنوز هم موجود است.

درباره نام این پنجره هم باید این نکته را اضافه کنیم که در وقف نامه مادر یکی از شاهان افشار دو جا به «پنجره مبارک فولادی» در صحن مقدس، یا همان صحن عتیق، اشاره شده است. همچنین در اسناد دوران صفویه هم از این فضا با عنوان پنجره فولاد نام برده می‌شد که هنوز پس از چند قرن با همین عنوان یاد می‌شود.

 

 

اما پنجره فولاد نصب شده در عهد ناصری از جنس برنز بود و تا حد زیادی شبیه پنجره فولاد کنونی که این پنجره هم بیش از یک قرن میزبان زائران و مجاوران امام رضا (ع) بود و نهایتاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی این پنجره هم به دلیل فرسایش با پنجره کنونی تعویض و هم‌اکنون در موزه نگه‌داری می‌شود.

پنجره فولاد کنونی ۴ متر و ۴۱ عرض و ارتفاع آن ۴ متر و ۵۵ سانتیمتر است. این پنجره فاقد هر‌گونه نوشته و تزئین است و از تعدادی مربع‌های متصل به هم تشکیل شده است. جنس از برنز و با روکش طلا است.

عرض ارادت به آستان علی بن موسی‌الرضا (ع) و طلب حاجات و برآورده شدن حاجات مؤمنان در کنار این پنجره سبب شد تا بسیاری از زائران حاجات خود را در کنار این پنجره از امام مهربانی‌ها بخواهند. گره‌زدن دستمال و بستن قفل به پنجره از جمله کار‌هایی است که برای طلب حاجت انجام می‌دهند که البته هیچ‌کدام از این کار‌ها سند روایی ندارد.
 

درخواست امام رضا درباره مکانی که قرار بود گناهکاران وارد آن نشوند/ ماجرای ساخت پنجره فولاد چه بود؟

 

پنجره فولاد صحن جمهوری

 

با گسترش حرم رضوی در سال‌های اخیر چند پنجره دیگر در نقاط مشرف به ضریح مطهر حرم امام رضا (ع) نصب شد که معروف‌ترین آن‌ها پنجره فولاد صحن جمهوری است. این پنجره تا حدی شبیه پنجره فولاد صحن انقلاب است، البته چند کتیبه بیشتر دارد.

همچنین پنجره دیگری هم چند سال قبل در صحن گوهرشاد نصب شده که دارای طراحی زیبایی است، این پنجره دارای سه شبکه است که بر بالای آن کتیبه‌ای آبی رنگ قرار دارد که سوره حمد بر آن نوشته شده است. همچنین پنجره صحن گوهر شاد دارای دو کتیبه کوچک آبی رنگ بین سه شبکه است که بر روی آن‌ها ذکر «یا رحمن» و «یا سبحان» نوشته شده است.
 

پنجره فولاد صحن گوهرشاد

 

قرار است پنجره‌ای هم در رواق دارالحجة در نزدیک‌ترین نقطه به مضجع شریف امام رضا (ع) در آینده نصب شود.

 

منبع: فارس


نویسنده : خادم
تاریخ : یکشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 17:25
مقاله برگزیده حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام)


 

مقاله برگزیده


حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام)

حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السّلام) یکی از محدثین جلیل القدر و روات بزرگوار است که شرافت نسب و طهارت مولد را با فضیلت علم و تقوی به هم آمیخته است. وی سیدی شریف و بزرگوار، متقی، پارسا، پرهیزگار، از مشایخ حدیث و از زهاد و عبّاد زمان خود بود.
 

معرفی اجمالی


حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام، یکی از شخصیت‌های بزرگ علمی، عملی و جهادی است که حرم ایشان در شهر ری از توابع تهران قرار دارد. در مقدّمه حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام، موضوعاتی چون: شخصیت خانوادگی، ویژگی‌های علمی و عملی، هجرت به شهرری و وفات ایشان در این شهر، بررسی شده اند. گفتنی است که برای معرفی شخصیت حضرت عبدالعظیم، در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۲، کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم در تالار شیخ صدوق آستان مقدس ایشان برگزار شد و مجموعه آثار این کنگره در ۲۹ جلد منتشر گردید.
 

نام و کنیه


مرحوم شیخ عباس قمی‌ (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب خود می‌فرماید: «حضرت عبد العظیم (علیه‌السّلام) مکنی و ابوالقاسم است و قبر شریفش در ری معروف و مشهور است و به علو مقام و جلالت شان معروف و از اکابر محدثین و اعاظم علما و از زهاد و عباد بوده و از اصحاب حضرت امام جواد و امام‌هادی (علیهما‌السّلام) است و محقق داماد رحمه الله در رواشح فرمود احادیث بسیاری در فضیلت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السّلام) روایت شده است که هر که زیارت کند قبر او را، بهشت بر او واجب می‌شود».
 

تاریخ تولّد و وفات


تاریخ دقیق تولد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام مشخص نیست؛ اما در برخی از منابع متأخر، این گونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه [ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدش حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام متولّد شده … و پس از مدت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود.
همچنین در برخی از منابع متأخر از کتبا نزهة الأبرار سید موسی بَرزنجی و مناقب العترة احمد بن محمد بن فهد حلّی و تاریخ نورالدین محمد السمهودی نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوال ۲۵۲ ق، بوده است.
گفتنی است با توجه به این که در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارش‌های پیش گفته، شناخته شده نیستند، این گزارش‌ها فاقد اعتبارند؛ لیکن در کتاب شریف الکافی، از حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام، از هشام بن حکم روایت نقل شده است. تاریخ وفات هشام بن حکم، سال ۱۹۹ ق، یا پیش از آن است. و مظنون، این است که حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است. بنابراین، تولد ایشان باید سال ۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد.
همچنین براساس روایتی از امام هادی علیه‌السلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام، همانند زیارت مرقد سید الشهداء علیه‌السلام دانسته شده، باید بگوییم که او در دوران امام هادی علیه‌السلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ ق بوده، وفات حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام پیش از سال ۲۵۴ ق، اتّفاق افتاده است.
بنابراین، هر چند بر پایه قراین یاد شده، احتمال تولد حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام در سال ۱۷۳ ق، و وفات ایشان در سال ۲۵۲ ق، منطقی و معقول است، با این حال، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد.
از سوی دیگر با عنایت به این که به هر دلیل، چهارم ربیع الثانی، به‌عنوان تاریخ تولد حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام و پانزدهم شوال، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته، بزرگداشت یاد آن حضرت و تجلیل از مقام معنوی آن بزرگان در روزهای یاد شده، نیکوست.
گفتنی است که در جلسه ۶۲۸ مورخ ۲۶/۵/۱۳۸۹ شورای انقلاب فرهنگی، چهارم ربیع الثانی، به عنوان «روز ولادت حضرت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام» جهت درج در تقویم رسمی کشور به تصویب رسید و در تاریخ ۱۸/۷/۱۳۸۹ به آستان مقدس آن حضرت ابلاغ گردید.
 

تبار


تبار حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و خاندان وحی می رسد. احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است - درباره نسب آن بزرگوار می نویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می کردند، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم.
بر اساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن علیه‌السلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخه‌های معتبر این کتاب، میان «زید» - یعنی جد سوم ایشان – و امام حسن علیه‌السلام، شخص دیگری واسطه نیست. بنابراین نیاکان حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام به ترتیب، عبارت اند از:
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : یکشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 14:57
مقاله برگزیده  قیام پانزده خرداد


مقاله برگزیده


قیام پانزده خرداد
قیام، پانزده خرداد، نهضتی خودجوش و مردمی در تهران، قم و برخی از شهرهای دیگر در اعتراض به دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود.
 

معرفی قیام پانزده خرداد


زمینه‌های سیاسی و اجتماعی و دینی این قیام به دهه ۱۳۳۰ ش و اقدامات تحریک آمیز نظام حاکم بازمی گردد.
 

← تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی زمینه ساز قیام


تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ در کابینه اسدالله علَم، عامل اصلی برانگیختن احساسات دینی مردم بود.
هدف از تصویب این لایحه تشکیل انجمنهایی در روستاها و شهرها و استانها بر پایه آرای عمومی جهت اداره غیرمتمرکز امور اعلام شده بود، اما سه شرط جدید مندرج در این لایحه (حذف قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، انجام مراسم تحلیف با هر کتاب آسمانی به جای قرآن و حق رأی زنان) بشدت احساسات دینی مردم را برانگیخت و اعتراضات و مخالفتهای شدید مراجع و علما را درپی داشت.
 

←← مخالفت مراجع تقلید با این لایحه


مراجع این لایحه را، که در آن «قرآن کریم را در عرض اوستای زرتشت و انجیل و بعض کتب ضاله» قرار داده بودند، رویارویی علنی و جسورانه نظام حاکم با اسلام و قانون اساسی و عامل جدی تهدید استقلال مملکت و قرار دادن آن «در معرض قبضه صهیونیستها» می دیدند و به آگاه ساختن مردم از محتوای لایحه و مخالفت با آن پرداختند.
به دعوت امام خمینی ــ که در آن زمان آیت الله حاج آقا روح الله خمینی خوانده می‌شد ــ و چند تن از علما و مراجع حوزه علمیه قم، جلسه ای برای بررسی این موضوع در منزل مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه، تشکیل شد و در آن جلسه و جلسات بعدی تصمیم گرفتند که مخالفت با این لایحه با ارسال تلگرام به شاه اعلام شود.
متعاقب این جلسات بیش از پنجاه اعلامیه و تلگرام و نامه از سوی مراجع و علمای بلاد در مخالفت با لایحه مذکور صادر شد.
در غالب این اعلامیه‌ها برای ردّ این لایحه دلایلی چون مخالفت آن با شرع انور و قانون اساسی، سوءاستفاده دشمنان دیانت و استقلال مملکت از آن، تقلید از بیگانگان در تدوین آن، و پیامدهای سوء اجتماعی حاصل از کشاندن نسوان به محافل سیاسی ذکر شده بود.
اعلامیه‌هایی نیز از سوی علما و روحانیان برای آگاه ساختن مردم از ماهیت و مضرات این لایحه و در نهایت فراخوان عمومی برای مبارزه صادر شد.
بعضی از احزاب و جمعیتهای سیاسی نیز با این اعتراضات همراه بودند و بیانیه‌هایی در افشای ماهیت سیاستهای جدید شاه منتشر کردند.
سرانجام اسدالله علم، علی رغم مقاومت دو ماهه، مجبور به اعلام لغو این لایحه در ۱۰ آذر ۱۳۴۱ شد.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : جمعه شانزدهم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 11:51
مقاله برگزیده  تخریب بقیع


مقاله برگزیده


تخریب بقیعتخریب بقیع
قبرستان بقیع یا بقیعُ الغَرْقَد، کهن‌ترین قبرستان مسلمانان در شرق شهر مدینه در کشور عربستان و محل دفن چهار تن از امامان شیعه و دیگر وابستگان پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و بسیاری از صحابه و مسلمانان است. این قبرستان در حمله وهابیان در ۸ شوال سال ۱۳۴۴ تخریب شده و آرامگاه امامان بقیع ویران گردید، که به این روز یوم الهدم می‌گویند.
 

مقدمه


وهابیان با تبرک به قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صالحانکه سنتی جاری در میان مسلمانان بوده، مخالفند و ساختن حرم و بارگاه بر قبر را حرام می‌دانند. آنان دو بار در آغاز تسلط بر شهرهای حجاز، با حمایت و همراهی آل سعود (حک: ۱۳۴۴ ق.) به ویران‌سازی قبرها و بارگاه‌های حرمین دست زدند. بر خلاف نظر وهابیان، بنا ساختن بر قبرهای صالحان با قصد احترام و با هدف عبادت خداوند، نه تنها مصداق شرک و بت‌پرستی نیست، بلکه ارزش معنوی دارد و کاری مستحب است.
در گذشته، تنها رخدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله، موجب ویرانی قبرها می‌شد. گویا وهابیان نخستین گروهی هستند که با دیدگاه مذهبی، مراقد و بارگاه‌ها را ویران کردند. گاه کسانی جز وهابیان، به بهانه وجود کتاب‌هایی در نکوهش خلفا در حرم بقیع، کوشیدند این بارگاه‌ها را ویران کنند، اما موفق نشدند.
 

ابزار تخریب


وهابیان در آغاز هجوم به شهرهای حجاز، با سلاح فتوا و مناظره اهداف خود را در ویرانی قبرها محقق می‌ساختند. آن‌ها در ۱۲۱۰-۱۲۱۱ق. پس از مذاکره با شریف غالب امیر مکه، در مناظره با دانشوران آن شهر، در گرفتن فتوای حرمت ساخت و تعمیر بارگاه‌ها از این دانشوران اصرار ورزیدند، اما با مخالفت آنان روبه‌رو شدند و به همین‌روی، با جسارت و شدت بیشتر به تخریب و قتل و غارت دست زدند.
نخستین حمله وهابیان به رهبری سعود بن عبدالعزیز در سال ۱۲۱۸ق. به حرمین رخ داد. او مکه را محاصره کرد و در نامه‌ای به مردم، همانند مشرکان با آن‌ها سخن گفت. سپس وارد مکه شد و مردم را به نابودی مراقد و گنبدها فراخواند، آن‌گاه ساختمان زمزم، بناهای پیرامون کعبه، گنبدها و مرقدهای بسیار را ویران کرد. وی حدود ۲۰ روز در مکه ماند و در نامه‌ای به سلطان عثمانی، اعلام کرد که نشانه‌های شرک را از میان برده است. برخی تاریخ‌نگاران در رخدادهای سال ۱۲۲۱ق. آورده‌اند که پس از موسم حج، وهابیان با قرائت آیه برائت از مشرکان هشدار دادند که سال دیگر به هیچ مشرکی اجازه حج نخواهند داد.
برخی بارگاه‌ها مانند گنبد آمنه و حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) که پس از حمله اول وهابیان بازسازی شدند، در حمله دوم در ۱۳۴۳-۱۳۴۴ق. از میان رفتند. گزارشگران غربی، رفتار وهابیان در ویران کردن بارگاه‌ها، غارت اموال، نابودی شهرها و کشتار مردم را بازگو کرده‌اند.
 

قبرستان بقیع


قبرستان بقیع ناحیه‌ای است در شرق مدینه که به سبب گیاهان خاردار بسیار به بقیع الغرقد شهرت یافت. قبرستانی است مستطیل شکل به طول ۱۵۰ و عرض ۱۰۰ متر که پیشینه آن به آغاز اسلام می‌رسد.
حدیثی از پیامبر، بقیع را روشنایی بخش آسمان و زمین دانسته است.
آورده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای نشانه‌گذاری محل دفن عثمان بن مظعون، سنگ بزرگی روی قبر وی نهاد و مروان بن حکم در دوران امارتش آن‌را جابه‌جا کرد یا به روی قبر عثمان بن عفان منتقل نمود. نیز در قطعه سنگ مرمرینی به تاریخ ۳۳۲ق. با این نوشته که این قبر فاطمه دختر رسول خدا است، نشانه‌هایی برای تمایز محل قبرها و بارگاه‌ها دیده می‌شود.
در گزارشی از سده ششم ق. وجود بنا و بارگاه پیرامون شماری از قبرهای بقیع تایید شده است. این منبع گزارش می‌دهد که قبر مالک بن انس را با سنگ و گل به قدر چهار وجب از زمین برجسته کردند و در سنگ نوشته‌ای سال و روز وفاتش را ثبت نمودند. سپس از روضه عباس، روضه ابراهیم و عثمان بن عفان که وضعی همانند داشته‌اند، یاد کرده است. مجدالملک براوستانی قمی (م. ۴۹۲ق.)، مستوفی کل سلجوقیان، بارگاهی شکوهمند بر قبرهای امامان بقیع و نیز عثمان بن عفان یا عثمان بن مظعون با معماری و تزئینات ویژه ساخت. یک سده پس از این ساخت، گزارش ابن‌جبیر (م. ۶۱۴ق.) نشان می‌دهد که هنوز بارگاه امامان بقیع برپا و برجا بوده است. بارگاه امامان بقیع را کسی جز براوستانی نساخته است. از این‌رو، وصف ابن‌نجار (م. ۶۴۳ق.) از مراقد بقیع که در باور او، بنایی مستحکم و کهن و استوار داشته، اشاره به همین بارگاه است. وصف ابن‌بطوطه (م. ۷۷۹ق.) نشان می‌دهد در دوره او بر قبرهای گوناگون بقیع، بارگاه و گنبد برپا بوده است. درگزارش سمهودی (م. ۹۱۱ق.) نیز وجود بارگاه و بنای مستحکم بر قبرهای امامان بقیع تایید شده است.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : یکشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 9:6
مقاله برگزیده  غزوه احد


مقاله برگزیده


غزوه احد

‌غزوه اُحُد، دهمین و به قولی، نهمین غزوه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود که روز هفتم یا نیمه شوّال سال سوم هجرت ، به وقوع پیوست. این غزوه، از آن جهت به این نام معروف شد که در دامنه کوه اُحُد اتّفاق افتاد.
 

توصیف اجمالی


در وجه نام‌گذاری این کوه سرخ‌رنگ که در شمال مدینه (۴ کیلومتری مدینه) قرار دارد، گفته شده: بر اثر جدایی‌اش از دیگر کوه‌های منطقه، احد نامیده شده‌است. برحسب روایات، چون خداوند بر کوه طور سینا تجلّی کرد، چند‌قطعه از آن جدا شد و در جاهای گوناگون قرار‌گرفت که یک قطعه از آن، کوه اُحُد در مدینه‌ است. در فضیلت آن نقل شده که اُحُد، یکی از کوه‌های بهشت است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: اُحُد کوهی‌است که ما را دوست دارد و ما او را دوست داریم.
در قرآن، آیه ۱۲۱ سوره آل عمران تا تقریباً آخر این سوره در رابطه با جنگ احد است، اختصاص بالغ بر صد آیه به ماجرای اُحُد بیانگر آن است که ماجرای نبرد اُحُد دارای درس‌های بسیار آموزنده برای مسلمانان هر عصر است که فرا گرفتن آن درس‌ها موجب عزّت آنان خواهد بود.
 

علّت وقوع جنگ


علّت وقوع جنگ احد، جبران شکست و انتقام مشرکان از کشته شدگان خویش در غزوه بدر بود؛ بت پرستان در جنگ بدر، دستخوش ضربات شدید از جانب مسلمانان شده بودند، و بسیاری از سرانشان کشته شده بودند. آنها تصمیم گرفتند با نیروی مجهّزی برای انتقام و سرکوبی مسلمانان به سوی مدینه حرکت کنند، آنها با پنج هزار نفر به اضافه زنان و غلامان و ساز و برگ نظامی و استمداد از قبایل مختلف حرکت نمودند در حالی که شعار می‌دادند: انتقام! انتقام.
این لشکر مجهّز روز پنجشنبه ۵ شوّال سال سوم هجرت در دامنه کوه اُحُد (یک فرسخی مدینه) مستقر شد. بدین جهت، تعدادی از سران قریش با ابوسفیان به گفت وگو نشستند و پیشنهاد کردند مال التّجاره‌ای که سبب بروز جنگ بدر شده بود و در دارالندوه نگه‌داری می‌شد، برای تجهیز سپاهی نیرومند و انتقام‌گیری به‌کار گرفته شود. و آنان سخنورانی از قریش را جهت هم‌کاری دیگر قبایل عرب اعزام کردند. برحسب برخی روایات، در نکوهش کسانی‌که مال خویش را برای مبارزه با اسلام در غزوه اُحُد دادند، این آیه نازل شد. :«اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثُمَّ تَکونُ عَلَیهِم حَسرَةً ثُمَّ یُغلَبونَ.»
ابوسفیان در جای‌گاه ثائر (انتقام‌گیرنده)، فرمان‌دهی سپاه را برعهده گرفت. و گریه بر کشتگان بدر را ممنوع کرد. صفوان‌ بن امیّه پیشنهاد کرد زنان را برای یادآوری کشته شدگان بدر و تحریک به خون‌خواهی، همراه خویش سازند. به نظر برخی، بزرگان قریش از آن جهت زنان را همراه‌خود بردند که از جنگ نگریزند؛ زیرا فرار با‌ زنان دشوار و رها کردن آنان در میدان جنگ ننگ بود.
سپاه قریش به همراه دیگر قبایل عرب (مانند بنی‌کنانه و ثقیف و اهل تهامه) مرکّب از ۳۰۰۰ یا ۵۰۰۰ نفر که ۷۰۰ تن از آنان زره‌پوش بودند، همراه ۲۰۰ اسب و ۳۰۰۰ شتر ، آماده کارزار شد. تعدادی از زنان قریش (از‌جمله هند همسر ابوسفیان) این سپاه را همراهی می‌کردند.
مسلمانان هنگامی از تصمیم مشرکان آگاه شدند که آنان آماده حرکت از مکّه بودند یا خارج شده بودند. عبّاس‌ بن عبدالمطّلب عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) طیّ نامه‌ای محرمانه به‌وسیله مردی از بنی‌غفّار ، رسول خدا را از زمان حرکت و توان نظامی قریش آگاه کرد. چون ابیّ‌ بن کعب، نامه را بر حضرت خواند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از او خواست که مضمون نامه را فاش نکند. با این حال، چیزی نگذشت که خبر حرکت قریش در مدینه شایع شد. افزون بر پیک عبّاس، عمرو‌ بن سالم خزاعی یا عدّه‌ای از بنی‌خزاعه که هم‌پیمان رسول خدا بودند، حضرت را از حرکت و توان نظامی قریش آگاه ساختند. سپاه قریش، پنجم یا دوازدهم شوّال در دامنه کوه اُحُد نزدیک کوه عینین فرود آمد.
درباره این‌که چرا مشرکان در جنوب مدینه که بر سر راهشان بود، فرود نیامدند و شهر را دور زده، در شمال آن فرود آمدند، علّت خاصّی در تاریخ ذکر نشده‌است؛ امّا برخی، مدخل شهر مدینه را در آن زمان فقط از طریق شمال و از کنار کوه اُحُد دانسته‌اند. و به نظر برخی دیگر، قریش برای چراندن مرکب‌های خود در کشتزارهایی معروف به عِرْض که در شمال مدینه قرار دارد و صدمه زدن به مسلمانان، در شمال فرود آمدند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) حباب ‌بن منذر را محرمانه برای ارزیابی از وضعیت دشمن به ناحیه اُحُد اعزام کرد. گروهی از اصحاب برای جلوگیری از شبیخون دشمن، شب جمعه را به پاسداری از مدینه به‌ویژه مسجد و خانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پرداختند.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : شنبه دهم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 10:20
مقاله برگزیده  اسلام در نیجریه


مقاله برگزیده


اسلام در نیجریه

اسلام در نیجریه یکی از ادیان اصلی محسوب می‌گردد. در این کشور به عنوان پرجمعیت‌ترین کشور آفریقایی و سومین کشور مسلمان جهان، اسلام و مسیحیت، دو دین اصلی بوده و بیشتر مـسلمانان پیرو مذهب مـالکی‌انـد. درباره زمان و چگونگی ورود اسلام به نیجریه دو نظر عمده وجود دارد؛ برخی معتقدند اسلام از قرن اول هجری در این قاره نفوذ نـمود و شماری دیگر ورود اسلام به نیجریه را در قرن هفتم و از طریق شمال آفریقا به خصوص سودان و صحرای غربی به وسیله تـجار‌ مـسلمان‌ دانسته‌اند. اگرچه سابقه ورود اسلام به کشور نیجریه بصورت غیرچشمگیر به دهه‌های‌ اول‌ قرن اول هجری باز می‌گردد، اما ورود اسلام در سـطحی گـسترده‌ و فراگیر‌ در کشور نیجریه، مربوط به قرن هفتم و بیشتر از طریق روابط تجاری و مهاجرت‌ صورت‌ پذیرفته و مرکز‌ تجمع مسلمانان در شمال این کشور قرار دارد. در این بین فرق صوفیه مانند تیجانیه، قادریه و احمدیه در نیجریه از اقبال عمومی برخوردار بوده و در تـوسعه و گسترش اسلام، نقش مهمی‌ ایفا‌ کرده‌اند.

استعمار نیجریه توسط انگلستان و متعاقب آن گسترش فعالیت تبلیغی و پذیرش مسیحیت در جنوب این کشور، همواره باعث بروز تنش بین شمال و جنوب بوده و تقریباً در هیچ دوره‌ای میان‌ مسلمانان‌ و مسیحیان در نیجریه سازگاری پایداری وجود نداشته است. پیروزی قیام اسلامی به رهبری شیخ عثمان دن فودیو و تشکیل خلافت اسـلامی، در قرن هجدهم میلادی در غرب آفریقا یـکی از فـرازهای‌ حساس‌ تاریخ مسلمانان غرب افریقا و خصوصا نیجریه است.
کشور نیجریه در‌ سال‌های اخیر، شاهد بروز حرکت‌های تروریستی از سوی دو گروه اسلام‌گرا به نام‌های «بوکوحرام» و «جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» بوده است. این کشور اگرچه صحنه جنگ‌های مذهبی میان وهابیان و مسیحیان با شیعیان بوده اما جمعیت شیعیان در این کشور طی این سال‌ها با رهبری شیخ ابراهیم زکزاکی چند برابر شده است. نکته قابل توجه در این میان این است که افزایش جمعیت شیعیان، نه به خاطر فرزندآوری شیعیان این کشور، بلکه شامل کسانی می‌شود که پیش از این مذهب و دین دیگری داشته‌اند و سپس به تشیع گرویده‌اند و به «مستبصرین» شهره هستند.
 

موقعیت جغرافیایی


نیجریه پرجـمعیت‌تـرین‌ کشور‌ افریقایی‌ و سومین کشور مسلمان در جهان اسلام است. جمهوری فدرال نیجریه با ۹۲۳۷۶۸ کـیلومتر مـربع وسـعت‌ در شمال‌ با نیجر، در غرب با بنین و در جنوب با کامرون مرز مشترک‌ دارد‌. نیجریه بزرگترین جـامعه مـسلمانان در آفریقا را دارد و مرکز تجمع مسلمانان در شمال این کشور است‌. مسلمانان‌ این کشور اغلب پیـرو مذهب مالکی هستند، فرقه‌های صوفیه مانند تیجانیه، قادریه‌ و احمدیه‌ نیز در آن فعّالند. شماری وهابی نیز‌ در این‌ کشور حـضور دارنـد.
این کشور از تنوع قومی بسیاری برخوردار اسـت، شـاید بـتوان گفت‌ نیجریه دارای متنوع‌ترین ترکیب قومی‌ در افریقا و جهان‌ است‌ به‌ طوری که در این کشور حـدود‌ ۲۵۰‌ گـروه نـژادی زندگی می‌کنند که البته باعث مشکلات عدیده‌ای برای‌ این‌ کشور نـیز شـده است. «یوربا»، «ایبو‌»، «هوس» و «فولانی» ‌ها از‌ جمله‌ مهمترین و بزرگترین اقوام این کشورند‌ و بیشتر‌ مردم نیجریه با گـویش «هـوسا» تکلم می‌کنند. بیشترین‌ شمار مـسلمانان از گـروه نژادی «هوسه‌» ‌اند‌ که‌ در ایالت‌های شمالی تمرکز‌ دارند‌. یوروباها و فولانی هـا نـیز بیشتر به اسلام گرایش دارند.
در کـشور نیجریه به دلیل شـرایط خـاص‌ جغرافیایی‌ و انسانی‌، «گسل‌های اجـتماعی» هـمواره نمودِ قابل توجهی‌ داشته‌ است‌ و گسل‌های‌ دینی‌ و اقتصادی، جدی‌ترین گسل هـای‌ایـن منطقه است. گسل دیـنی در بـردارنده شـکاف میان بیشتر مـسیحیان، سـنّیان و اقلیت شیعی است. ‌ایـن شـکاف، «شکاف شمال‌ – جنوب» نیز به شمار می‌رود؛ زیرا مسیحیان در جنوب و مسلمانان در شمال نیجریه سـاکنند.
افزون بر این، شمال کـشور نـیجریه خشک و فـقیر و جـنوب‌ آن حاصلخیز و آباد است، از‌ایـن رو شکاف اقتصادی بر شکاف دینی اضافه شده و شکاف شمال- جنوب را ژرف‌تر کرده است. کشور نـیجریه تـا سال ۱۹۶۰میلادی، تحت سیطره‌ و استعمار‌ انگلستان بـود و پس از آن تـا سـال ۱۹۹۹ مـیلادی تحت حاکمیت ارتـش و نـظامیان بوده است.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : پنجشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 18:17
نماز عید فطر در شبستان جدید مسجد علی ابن ابیطالب(ع)



نویسنده : خادم
تاریخ : چهارشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 5:28
مقاله برگزیده  مجلس شورای اسلامی


مقاله برگزیده


مجلس شورای اسلامی

مجلس شورای اسلامی یکی از قوای سه‌گانه تعریف شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و رکن اصلی قانون‌گذاری در ایران است. نمایندگان این مجلس، با رأی مستقیم مردم و به مدت ۴ سال انتخاب می‌شوند. مجلس شورای اسلامی از لحاظ ساختاری، یکی از قوی‌ترین مجالس دنیاست که در این مقاله به‌طور اختصار به معرفی آن می‌پردازیم.
 

دلایل برتری مجلس شورای اسلامی


دلایل زیادی داریم که مجلس شورای اسلامی نسبت به سایر مجالس کشورها برتری دارد که در ذیل این مقاله به مواردی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.
 

← تک‌مجلسی بودن


براساس سیستم تک مجلسی در ایران، قانونگذاری در اختیار یک مجلس قرار می‌گیرد و مجلس از این حیث رقیب ندارد، برخلاف سیستم دو مجلسی کشورهای فرانسه، آمریکا، انگلیس، روسیه، آلمان، سوئیس، استرالیا، مصر، مالزی، هند و... که مصوبات هر یک از مجالس در مجلس دیگر هم باید به تصویب برسد.
 

← عدم انحلال با دستور رئیس جمهور


در ایران برخلاف کشورهای فرانسه، انگلیس، مصر، روسیه و بلغارستان و... رئیس جمهور یا فرد دیگری قدرت انحلال مجلس را ندارد. انحلال مجلس در آلمان وقتی است که مجلس در انتخاب صدراعظم توفیق پیدا نکند. در این صورت رئیس جمهور می‌تواند شخصی را که اکثریت بیشتری در پارلمان دارد به صدارت عظمی برگزیند و می‌تواند مجلس را منحل کند.
اصل دوازدهم قانون اساسی فرانسه نیز اجازه انحلال مجلس ملی را به رئیس جمهور داده است. موارد انحلال پارلمان در روسیه تقریبا شبیه آلمان است. به موجب اصل یکصد و هفدهم قانون اساسی روسیه اگر اکثریت مطلق دومای دولتی روسیه به هیات دولت رای اعتماد ندهد، رئیس جمهور می‌تواند آنرا نپذیرد و در صورتیکه دومای دولتی ظرف مدت ۳ ماه مجددا به هیات دولت رای عدم اعتماد ندهد، رئیس جمهور حق انحلال دوما را دارد. انحلال دوما توسط بوریس یلتسین که با محاصره نظامی پارلمان همراه بود، یکی از موارد آن است.
در اصل چهل و هشتم قانون اساسی پیش از انقلاب نیز اجازه انحلال مجلس به شاه داده شده بود. این اصل مقرر داشته بود «اعلی حضرت همایونی شاهنشاهی می‌تواند هر یک از مجلس شورای ملی و مجلس سنا را جداگانه و یا هر دو مجلس را در آن واحد منحل نماید» اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به منظور تقویت مجلس به هیچ یک از مقامات، امکان انحلال مجلس داده نشده است.
 

← نداشتن حق وتوی رئیس جمهور


دلیل سوم بر قدرت مجلس ایران این است که برخلاف بعضی کشورها، رئیس جمهور حق وتوی مصوبات مجلس و عدم توشیح آنان را ندارد. براساس اصل دهم قانون اساسی فرانسه، رئیس جمهور این کشور می‌تواند مصوبات مجلس را امضا نکند و جهت بررسی مجدد به مجلس بفرستد که اصطلاحا به آن «وتوی تعلیقی» می‌گویند. رئیس جمهور آمریکا نیز چنین اختیاری دارد و کنگره تنها در صورتی می‌تواند با وتوی رئیس جمهور مقابله کند که عین مصوبه را با اکثریت دو سوم آرائ هر یک از مجلسین تصویب کند که عملا بخاطر ترکیب ناهمگون اعضا، این کار به ندرت انجام می‌گیرد و معمولا کنگره در برابر رئیس جمهور تسلیم می‌شود. «فرانکلین روزولت» در دوره ریاست جمهوری خود ۶۳۱ بار از حق وتو استفاده کرد که کنگره تنها توانست ۹ مورد آنرا خنثی کند. ریگان در دومین دور ریاست جمهوری خود ۶۱ بار مصوبات کنگره را وتو کرد و فقط هفت مورد آن خنثی شد.
 

← نظارت‌های چندگانه


دلیل چهارم بر قدرت مجلس ایران این است که در کشورهای دیگر، آراء نهاد کنترل کننده قوانین عادی بوسیله قانون اساسی (نهادهای متناظر شورای نگهبان) قطعی است و قابلیت تجدیدنظرخواهی ندارد اما در کشور ما نظر شورای نگهبان حرف آخر نیست و مجلس این اختیار را دارد که با تصویب مجدد مصوبه‌ای که شورای نگهبان آنرا خلاف شرع یا قانون اساسی قلمداد کرده، امکان تصویب نهایی آنرا در مرجع ثالثی (مجمع تشخیص مصلحت نظام) فراهم کند. در فرانسه، پرتغال، مراکش و الجزایر آرا شورای قانون اساسی قطعی است.
 

← استقلال در دستور جلسات


پنجمین دلیل بر قدرت مجلس شورای اسلامی در مقایسه با مجالس کشورهای دیگر این است که هیچ دستگاهی خارج از مجلس در مورد دستور جلسات آن، دخالت نمی‌کند اما در فرانسه دولت می‌تواند در تعیین اولویت‌های دستور جلسه و حتی در زمان تشکیل جلسات دخالت کند. هم چنین دولت می‌تواند خواستار اجلاس فوق‌العاده شود. در کشور ما دستور جلسه مجلس توسط هیات رئیسه تعیین می‌شود و برای تغییر آن لازم است از نمایندگان رای‌گیری بعمل آید.
مجلس شورای اسلامی از نظر اداری و استخدامی و از جهت مالی و تعیین بودجه خود، کاملا استقلال دارد و تحت کنترل دولت نیست. مهم‌تر اینکه کلیه مصوبات هیات وزیران به منظور عدم مغایرت با قوانین مصوب مجلس باید به تایید رئیس مجلس شورای اسلامی برسد در حالیکه مجلس فرانسه چنین اختیاری ندارد بلکه به عکس، کابینه فرانسه می‌تواند مجوز قانونگذاری که مختص پارلمان است را برای مدتی موقت از مجلس اخذ کند و حتی دولت در شرایطی خاص (مثل تعطیلی بیش از هفتاد روز در تصویب بودجه) خود راسا به تصویب آن اقدام نماید.
(ادامه)

 


نویسنده : خادم
تاریخ : سه شنبه ششم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 20:21
مقاله برگزیده  مجلس شورای اسلامی


مقاله برگزیده


مجلس شورای اسلامی

مجلس شورای اسلامی یکی از قوای سه‌گانه تعریف شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و رکن اصلی قانون‌گذاری در ایران است. نمایندگان این مجلس، با رأی مستقیم مردم و به مدت ۴ سال انتخاب می‌شوند. مجلس شورای اسلامی از لحاظ ساختاری، یکی از قوی‌ترین مجالس دنیاست که در این مقاله به‌طور اختصار به معرفی آن می‌پردازیم.
 

دلایل برتری مجلس شورای اسلامی


دلایل زیادی داریم که مجلس شورای اسلامی نسبت به سایر مجالس کشورها برتری دارد که در ذیل این مقاله به مواردی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.
 

← تک‌مجلسی بودن


براساس سیستم تک مجلسی در ایران، قانونگذاری در اختیار یک مجلس قرار می‌گیرد و مجلس از این حیث رقیب ندارد، برخلاف سیستم دو مجلسی کشورهای فرانسه، آمریکا، انگلیس، روسیه، آلمان، سوئیس، استرالیا، مصر، مالزی، هند و... که مصوبات هر یک از مجالس در مجلس دیگر هم باید به تصویب برسد.
 

← عدم انحلال با دستور رئیس جمهور


در ایران برخلاف کشورهای فرانسه، انگلیس، مصر، روسیه و بلغارستان و... رئیس جمهور یا فرد دیگری قدرت انحلال مجلس را ندارد. انحلال مجلس در آلمان وقتی است که مجلس در انتخاب صدراعظم توفیق پیدا نکند. در این صورت رئیس جمهور می‌تواند شخصی را که اکثریت بیشتری در پارلمان دارد به صدارت عظمی برگزیند و می‌تواند مجلس را منحل کند.
اصل دوازدهم قانون اساسی فرانسه نیز اجازه انحلال مجلس ملی را به رئیس جمهور داده است. موارد انحلال پارلمان در روسیه تقریبا شبیه آلمان است. به موجب اصل یکصد و هفدهم قانون اساسی روسیه اگر اکثریت مطلق دومای دولتی روسیه به هیات دولت رای اعتماد ندهد، رئیس جمهور می‌تواند آنرا نپذیرد و در صورتیکه دومای دولتی ظرف مدت ۳ ماه مجددا به هیات دولت رای عدم اعتماد ندهد، رئیس جمهور حق انحلال دوما را دارد. انحلال دوما توسط بوریس یلتسین که با محاصره نظامی پارلمان همراه بود، یکی از موارد آن است.
در اصل چهل و هشتم قانون اساسی پیش از انقلاب نیز اجازه انحلال مجلس به شاه داده شده بود. این اصل مقرر داشته بود «اعلی حضرت همایونی شاهنشاهی می‌تواند هر یک از مجلس شورای ملی و مجلس سنا را جداگانه و یا هر دو مجلس را در آن واحد منحل نماید» اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به منظور تقویت مجلس به هیچ یک از مقامات، امکان انحلال مجلس داده نشده است.
 

← نداشتن حق وتوی رئیس جمهور


دلیل سوم بر قدرت مجلس ایران این است که برخلاف بعضی کشورها، رئیس جمهور حق وتوی مصوبات مجلس و عدم توشیح آنان را ندارد. براساس اصل دهم قانون اساسی فرانسه، رئیس جمهور این کشور می‌تواند مصوبات مجلس را امضا نکند و جهت بررسی مجدد به مجلس بفرستد که اصطلاحا به آن «وتوی تعلیقی» می‌گویند. رئیس جمهور آمریکا نیز چنین اختیاری دارد و کنگره تنها در صورتی می‌تواند با وتوی رئیس جمهور مقابله کند که عین مصوبه را با اکثریت دو سوم آرائ هر یک از مجلسین تصویب کند که عملا بخاطر ترکیب ناهمگون اعضا، این کار به ندرت انجام می‌گیرد و معمولا کنگره در برابر رئیس جمهور تسلیم می‌شود. «فرانکلین روزولت» در دوره ریاست جمهوری خود ۶۳۱ بار از حق وتو استفاده کرد که کنگره تنها توانست ۹ مورد آنرا خنثی کند. ریگان در دومین دور ریاست جمهوری خود ۶۱ بار مصوبات کنگره را وتو کرد و فقط هفت مورد آن خنثی شد.
 

← نظارت‌های چندگانه


دلیل چهارم بر قدرت مجلس ایران این است که در کشورهای دیگر، آراء نهاد کنترل کننده قوانین عادی بوسیله قانون اساسی (نهادهای متناظر شورای نگهبان) قطعی است و قابلیت تجدیدنظرخواهی ندارد اما در کشور ما نظر شورای نگهبان حرف آخر نیست و مجلس این اختیار را دارد که با تصویب مجدد مصوبه‌ای که شورای نگهبان آنرا خلاف شرع یا قانون اساسی قلمداد کرده، امکان تصویب نهایی آنرا در مرجع ثالثی (مجمع تشخیص مصلحت نظام) فراهم کند. در فرانسه، پرتغال، مراکش و الجزایر آرا شورای قانون اساسی قطعی است.
 

← استقلال در دستور جلسات


پنجمین دلیل بر قدرت مجلس شورای اسلامی در مقایسه با مجالس کشورهای دیگر این است که هیچ دستگاهی خارج از مجلس در مورد دستور جلسات آن، دخالت نمی‌کند اما در فرانسه دولت می‌تواند در تعیین اولویت‌های دستور جلسه و حتی در زمان تشکیل جلسات دخالت کند. هم چنین دولت می‌تواند خواستار اجلاس فوق‌العاده شود. در کشور ما دستور جلسه مجلس توسط هیات رئیسه تعیین می‌شود و برای تغییر آن لازم است از نمایندگان رای‌گیری بعمل آید.
مجلس شورای اسلامی از نظر اداری و استخدامی و از جهت مالی و تعیین بودجه خود، کاملا استقلال دارد و تحت کنترل دولت نیست. مهم‌تر اینکه کلیه مصوبات هیات وزیران به منظور عدم مغایرت با قوانین مصوب مجلس باید به تایید رئیس مجلس شورای اسلامی برسد در حالیکه مجلس فرانسه چنین اختیاری ندارد بلکه به عکس، کابینه فرانسه می‌تواند مجوز قانونگذاری که مختص پارلمان است را برای مدتی موقت از مجلس اخذ کند و حتی دولت در شرایطی خاص (مثل تعطیلی بیش از هفتاد روز در تصویب بودجه) خود راسا به تصویب آن اقدام نماید.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : دوشنبه پنجم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 6:6
مقاله برگزیده  آزادسازی خرمشهر


مقاله برگزیده


آزادسازی خرمشهر

آزادسازی خرمشهر مهم‌ترین تحرک نظامی ایران در جنگ عراق با ایران بود که در عملیات بیت المقدس به بازپس‌گیری خرمشهر در ۳ خرداد ۱۳۶۱/ ۲۴ مه ۱۹۸۲ منجر شد. عملیات فتح خرمشهر، به دلیل اهمیت آن از نظر نظامی و سیاسی به مطالعۀ فراوان نیاز دارد که در این مقاله، به اختصار بدان می‌پردازیم.
 

اشغال خرمشهر


پس از اشغال خرمشهر در ۴ آبان ۱۳۵۹/ ۲۶ اکتبر ۱۹۸۰، برای عراق و حامیان منطقه‌ای و بین المللی آن فرصتی فراهم شد. تا ضمن فرسایش توان نظامی ایران، خواست خود را برای پایان دادن به جنگ، به دولت ایران تحمیل کنند. ایران پس از اجرای عملیات موفقیت آمیز فتح المبین در فروردین ۱۳۶۱/ مارس ۱۹۸۲، درصدد آزادسازی کامل مناطق اشغالی برآمد و عملیات بیت المقدس با این هدف آغاز شد. اما اهمیت راهبردی خرمشهر برای دو کشور و گستردگی منطقه عملیاتی سبب طولانی شدن آن گردید. عملیات بیت المقدس در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱/ ۳۰ آوریل ۱۹۸۲، در چهار مرحله، با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر،هویزه و جاده اهواز ـ خرمشهر و رسیدن به مرزهای بین المللی، در منطقه‌ای با وسعت بیش از ۵۴۰۰ کیلومترمربع انجام شد.
 

مراحل عملیات بیت المقدس


این عملیات با نام «بیت المقدس» طی ۳ مرحله انجام شد و ۲۵ روز به طول انجامید. رمز عملیات، ذکر مقدس «یا علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام)» بود و در ساعت ۳۰ دقیقۀ بامداد ۱۰/۲/۶۱ آغاز شد. غرب کارون، جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر، مناطقی بودند که این نبرد در آن مناطق شکل گرفت. وسعت منطقۀ عملیات، حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بود. این عملیات پس از برنامه‌ریزی دقیق و ساعت‌ها طرح و برنامه آغاز شد و این در حالی بود که هدف اصلی آن، یعنی آزادسازی خرمشهر، اهمیت فوق العاده‌ای داشت. این شهر برای ایران و عراق بسیار مهم بود؛ به عبارت دیگر، خرمشهر، برگ برندۀ جنگ بود و هر کس بر آن تسلط می‌یافت، برتری خود را اثبات می‌کرد؛ از این رو عراق، به طور ویژه‌ای در پی حفظ آن بود و نیروهای بسیاری در آن منطقه، متمرکز کرده بود. ایران نیز که از اهمیت استراتژیک خرمشهر، آگاه بود، برنامه‌ای وسیع و سنگین برای آزدسازی آن منطقه تدارک دیده بود.
 

← مرحله اول


مرحلۀ اول عملیات در غرب کارون و در ۱۰/۲/۶۱ آغاز شد و سرعت عملیات دشمن را غافلگیر کرد. در حقیقت، دشمن هرگز گمان نمی‌کرد که ایران بتواند با عبور از رودخانه، خود را به جادۀ اهواز – خرمشهر برساند، ولی این امر تحقق یافت، نیروهای ایرانی با عبور از رود کارون و استقرار در جاده اهواز ـ خرمشهر، بیش از هشتصد کیلومتر را پاک سازی کردند.
 

← مرحله دوم


مرحله دوم، در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱/ ۶ مه ۱۹۸۲، به منظور آزادسازی بندر خرمشهر شروع شد. نیروهای ایرانی تا شلمچه پیش رفتند و پس از آزادسازی هویزه، در هفده کیلومتری نوار مرزی استقرار یافتند. نتایج مهمی از این نبرد، نصیب ایرانیان شد. در این نبرد، نیروهای ایرانی توانستند در ۱۷ کیلومتر از نوار مرزی استقرار یابند. در مقابل، نیروهای عراقی از جفیر، کرخه نور، هویزه و پادگان حمید عقب نشینی کردند و در محور شلمچه – خرمشهر متمرکز شدند.
 

← مرحله سوم


در مرحله سوم، ۱۹ـ۲۰ اردیبهشت همان سال، عملیات برای آزادسازی خرمشهر ادامه یافت، ولی در محور شلمچه ـ خرمشهر، عراق برتری نظامی داشت و بازپس گیری خرمشهر میسر نشد و نیروهای ایرانی به بازسازی و تجدید قوا پرداختند. در مرحله نهایی، اول خرداد همان سال، پیشروی از منطقه شلمچه در شمال غربی خرمشهر آغاز شد و نیروهای ایرانی خرمشهر را محاصره و در ۳ خرداد آزاد کردند. در این عملیات به جز شلمچه و کوشک و طلائیه که در اشغال عراق باقی ماند، بقیه مناطق آزاد شدند. لذا دشمن مزدور با تمام امکانات و تجهیزات و با وجود یاوران بسیار، در برابر قدرت ایمان و وحدت ملت ایران شکست خورد و با دادن تلفات و ضایعات فراوان، خرمشهر را به صاحبان اصلی آن، واگذار کرد و گریخت.
از جمله نتایج این عملیات، انهدام کامل ۲ لشکر عراق، آسیب دیدن ۶ لشکر به میزان ۲۰-۶۰ درصد، کشته و زخمی شدن بیش از ۶ هزار نفر، اسارت ۱۷۴۹۹ نفر و انهدام ۵۵۰ تانک و نفربر، ۵۰ خودرو، ده‌ها عراده توپ، ۵۳ هواپیما، ۳ هلی کوپتر ومقادیر زیادی جنگ افزار و مهمات است.
 

دلایل شکست عراق


یکی از دلایل شکست عراق، پیشینۀ ایران بود. عراق، پیش از این به دلیل وضعیت سیاسی داخلی ایران و نتایج سلسله عملیات‌های ناموفق در پاییز و زمستان ۱۳۵۹ ش به فرماندهی بنی صدر، از نظر استراتژیکی در غفلت کامل به سر می‌برد؛ تا آنجا که بسیاری از مقام‌های عالی رتبۀ عراق در طول تابستان ۱۳۶۰ ش کاملا به این باور رسیده بود که دولت ایران تا پاییز همان سال سقوط خواهد کرد.
واکنش عراق در این باره بسیار جالب است. عراقی‌ها، در ۴ خرداد از طریق رسانه‌ها اعلام کردند که نیروهای ما، ایرانیان را گوشمالی دادند و در ۳ خرداد تا مرزهای بین المللی عقب نشینی کردند. آنهابه جای خرمشهر از عنوان «بندر خرمشهر» استفاده کردند و دربارۀ شکست خود، چیزی نگفتند. پس از آن تلویزیون ایران، صحنه‌هایی از جبهه‌های جنگ، اسارت نیروهای عراقی و... نشان داد تا همگان از ماجرا باخبر شوند. صدام پس از شکست از مصر درخواست کمک کرد و گفت که اگر ارتش مصر به بغداد بیاید، وی به استقبال آنها خواهد شتافت.
کشورهای عربی برای اعلام حمایت از عراق و روحیه دادن به صدام حسین، به تبلیغات به نفع وی ادامه دادند. کشورهای مغرب زمین نیز که تا آن زمان، چشم و گوش خویش را بر فجایع جنگ تحمیلی بسته بودند، برای آتش بس و ایجاد صلح در منطقه به تکاپو افتادند. آنها پیروزی ایران را خطری برای منطقه وانمود می‌کردند. جامعۀ اروپا، در همان سوم خرداد، نگرانی خود را از ادامۀ جنگ، ابراز داشتند. در واقع، پیروزی اعجاب برانگیز قوای اسلام، سبب شده بود تا آنها بیمناک شوند.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : شنبه سوم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 22:13
مقاله برگزیده  بیت‌المقدس


مقاله برگزیده


بیت‌المقدسبیت المقدس

بیت‌المقدس، نخستین قبله و سومین شهر مقدس مسلمانان (پس از مکه و مدینه)، نیز شهری مقدس برای یهودیان و مسیحیان می‌باشد.
اگرچه بیت‌المقدس از ابتدا به عنوان مکانی مقدس بود، اما در زمان حضرت داوود و سلیمان (علیهماالسلام) گسترش یافت و از مراکز جمعیتی و تمدنی آن زمان شد که بخش مذهبی آن با مدیریت خاخام‌های یهود اداره می‌شد. با گرایش قسطنطین امپراطور روم به مسیحیت، این شهر در اختیار مسیحیان قرار گرفت تا زمانی که مسلمانان در راستای گسترش اسلام برای فتح بیت‌المقدس به راه افتادند. پس از مدتی درگیری، ساکنان قدس، با شرایطی درخواست صلح دادند که به دنبال آن، عمر برای صلح به‌ این منطقه آمد و با این امتیاز که کنیسه‌های ایشان را ویران نکند و راهبان را از آن‌جا بیرون نراند، پیمان آشتی را امضا کرد. مردم بیت‌المقدس نیز جزیه را پذیرفته و شهر را بر مسلمانان گشودند... .
 

اهمیت بیت‌المقدس


بیت‌المقدس، از مهم‌ترین بناهای مذهبی جهان است که برای تمام ادیان ابراهیمی اهمیت فراوان داشته و دارد؛ لذا از قرن‌ها پیش درگیری‌های سیاسی و نظامی بسیاری برای در اختیار داشتن آن شکل گرفته است.
 

بیت‌المقدس پیش از اسلام


حضرت داوود (علیه‌السلام) و فرزندش سلیمان (علیه‌السلام)، حکومت بنی‌اسرائیل را گسترش داده و طلایی‌ترین دوران را برای آنان به ارمغان آوردند. وجود قدرت و ثروت فراوان و عواملی دیگر سبب شد که سلیمان، بنای بسیار بزرگی را برای عبادت خداوند بسازد که بعدها به عنوان معبد سلیمان خوانده شد.
این معبد بنایی بسیار بزرگ و باشکوه بود که در طول زمان، مورد حمله گروه‌های مختلف قرار گرفت و حتی گاه کاملاً تخریب شد که معروف‌ترین آن حمله بخت نصر به بیت‌المقدس و نابود کردن آن است.
 

← سخن خداوند متعال


خداوند متعال می‌فرماید:
«ما به بنی‌اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری‌جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را ضد شما می‌انگیزیم (تا شما را سخت درهم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانه‌ها را جست‌وجو می‌کنند و این وعده‌ای قطعی است».
 

← دیدگاه برخی مفسران


برخی مفسران شیعه و سنی ذیل این آیه احتمال داده‌اند که مراد از آن، همان خرابی معبد از سوی بخت نصر باشد.
 

← حکم‌رانی بر معبد


به هر حال اداره این معبد عموماً در دست یهودیان بود و خاخام‌ها به عنوان رهبران دینی جامعه بر آن حکم‌رانی داشتند؛ البته در بیش‌تر زمان‌ها، خاخام‌ها با اجازه رهبران سیاسی کشورهایی که بر بیت‌المقدس مسلط بودند، به کار خود ادامه می‌دادند که گاه این رهبران از خود یهودیان بودند.
 

← تسلط مسیحیان بر بیت‌المقدس


یهودی بودن معبد تا چند قرن پس از ظهور حضرت عیسی (علیه‌السلام) ادامه داشت، تا آن‌که قسطنطین پادشاه روم، مسیحی شد و قدرت به دست مسیحیان افتاد. با مسیحی شدن این پادشاه، اوضاع کاملاً دگرگون شد و مسیحیان آن دوران که یهودیان را قاتلان اصلی عیسای مسیح می‌دانستند، انتقام‌های سختی از ایشان گرفتند. تسلط مسیحیان بر بیت‌المقدس تا زمان حمله مسلمانان به شامات، ادامه داشت.
 

فتح بیت‌المقدس توسط سپاه اسلام


ابوعبیده جراح ، فرمانده مسلمانان در شامات بود. با گسترش فتوحات، خلیفه دوم به او نامه‌ای نوشته و دستور داد برای فتح بیت‌المقدس، حرکت کند.
ابوعبیده، به ساکنان بیت‌المقدس نامه نوشت و آن‌ها را میان پذیرش اسلام و یا پرداخت جزیه مخیر کرد که در غیر این صورت، باید آماده نبرد با مسلمانان باشند؛ اما اهل ایلیاء، (ایلیاء نام دیگر شهر بیت‌المقدس است.) خواسته او را نپذیرفته و ایمان نیاوردند. ابوعبیده به سمت آن‌ها حرکت کرد و در کنار دیوارهای شهر، نبرد سختی درگرفت که مدت‌ها ادامه داشت تا این‌که جنگ‌جویان ایلیاء به این باور رسیدند که ادامه نبرد به نفعشان نیست. پیکی را با این پیغام پیش ابوعبیده فرستادند که ما می‌خواهیم صلح کنیم، اما به شما اعتماد نداریم. نامه‌ای بنویسید تا خلیفه شما حاضر شده و با ما پیمانی بنویسد تا ما بر امان او اطمینان کنیم! به دنبال آن بود که ابوعبیده برای خلیفه نامه‌ای نوشت و داستان را باز گفت.
سرانجام خلیفه دوم برای صلح به شام آمد و آن‌جا یزید بن ابوسفیان و ابوعبیده و خالد را دید که بر اسب‌ها سوار بوده و جامه‌های حریر و زیبا بر تن داشتند. عمر به جانبشان سنگ انداخت و گفت: آیا در چنین لباسی به استقبالم آمده‌اید؟ از دو سال قبل تاکنون این همه سیر شده‌اید؟! به خدا سوگند! دویست سال هم بگذرد، شما را دگرگون می‌کنم! گفتند: این قباست که روی لباس‌هایمان پوشیده‌ایم، در زیر آن سلاح به تن داریم.
(ادامه)

https://www.wikifeqh.ir/


نویسنده : خادم
تاریخ : جمعه دوم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 11:23
مقاله برگزیده  امام موسی صدر


مقاله برگزیده


امام موسی صدرامام موسی صدر

امام موسی صدر، عالم، متفکر، سیاستمدار و رهبر شیعیان لبنان در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی بود.
 

معرفی اجمالی


سید موسی صدر در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۰۷ ش در قم دیده به جهان گشود. پدر وی سیدصدرالدین صدر، از علمای برجسته و مبارز قم به شمار می‌رفت و در زمان تحصیل خود در نجف اشرف حرکتهای مترقی و نوجویانه را در عراق رهبری می‌کرد. وی پس از مهاجرت به ایران در شهر مقدس مشهد سکونت گزید. اندکی بعد به دعوت بنیانگذار حوزه علمیه قم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به منظور معاونت و جانشینی ایشان به شهر قم هجرت کرد و پس از سالها تلاش و خدمت، در همانجا دار فانی را وداع گفت. خاندان صدر نیز از خاندان‌های علمی‌معروف عراق و لبنان در دو قرن اخیر است. پدر مادر او، عالم مبارز، حاج آقا حسین طباطبایی قمی‌بود که به دلیل اعتراض به سیاست‌های ضد اسلامی‌رضاشاه به عتبات عالیات تبعید شد.
 

تحصیلات


دروس ابتدایی و متوسطه را در شهر قم گذراند و همزمان تحصیلات حوزوی را نیز از ۱۳۲۰ در همان شهر آموخت. استادان دوره سطح او بزرگانی چون سیدرضا صدر (برادر بزرگش)، محقق داماد و علوی اصفهانی و استادان خارج فقه و اصول وی، حضرات آیات: سید احمد خوانساری، حجت، محقق داماد، امام خمینی و پدرش بودند. علاوه بر آن فلسفه را نیز نزد علامه طباطبایی و برادرش فراگرفت و خود به تدریس مقدمات و سطح پرداخت. خوش فهمی، گیرایی فراوان و نبوغ علمی‌او از همان زمان زبانزد گردید.
سیدموسی در جنب تحصیل حوزوی و پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ درجه لیسانس اقتصاد گردید و در همان سالها علاوه بر زبان عربی، زبان‌های انگلیسی و فرانسه را نیز فراگرفت.
سید موسی صدر خود در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله کتاب با ارزش شرح لمعه را برای شاگردانی چند که در حوزه از بر جستگی خاصی برخوردار بودند، تدریس می‌کرد و در ارائه مسائل مهم و پیچیده آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا می‌داشت. او در سایه پشتکار شبانه روزی توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جای دهد و پس از چندی به تدریس فقه و اصول و منطق و فلسفه بپردازد.
وی همچنان از روح بلند و استعداد سرشار خود کمک می‌گیرد و علاوه بر تسلط کامل به دو زبان فارسی و عربی، به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی همت می‌گمارد و در این راه نیز پیروز و سربلند بیرون می‌آید. او فرصتهای طلایی دوران جوانی را به آسانی از دست نمی‌دهد و از لحظه‌های هر چند کوتاه آن استفاده‌های بلند و پایدار می‌کند. پس از درگذشت پدرش در دی ماه ۱۳۳۲، وی برای ادامه و تکمیل تحصیلات دینی خود، عازم نجف اشرف گردید.
 

اساتید


از استادان معروف دروس سطح و خارج او این فرزانگان را می‌توان نام برد:
۱ـ مرحوم علوی اصفهانی
۲ـ مرحوم سید محقق داماد
۳ـ مرحوم سید رضا صدر
۴ـ مرحوم سید احمد خوانساری
۵ـ مرحوم حجت کوه کمره‌ای
۶ـ مرحوم سید صدرالدین صدر (پدرش)
۷ـ مرحوم علامه طباطبایی
 

فعالیتهای سیاسی اجتماعی


از جمله فعالیتهای سیاسی اجتماعی وی می‌توان به سفر به نقاط مختلف و دیدار با علما و تاسیس مراکز اسلامی‌و عام المنفعه در کشورهای مختلف اشاره کرد.
 

← دیدار با عالم مجاهد لبنان


دو سال پس از اقامتش در نجف اشرف به قصد دیدار با بستگان خود در لبنان، عازم آن کشور شد و در شهر صور با عالم بزرگ و معروف و مجاهد شیعه لبنان، سید عبدالحسین شرف الدین ، دیدار و گفت و گو نمود. در حدود ۱۳۳۵، آیت الله بروجردی، مرجع تقلید شیعیان، طی نامه‌ای به وی پیشنهاد کرد تا به عنوان نماینده تام الاختیار ایشان، جهت رسیدگی به امور مسلمانان ایتالیا به آن کشور برود که او بنا به دلایلی، آن پیشنهاد را نپذیرفت. اما سال بعد که شرف الدین در لبنان درگذشت، پسرانش از سید موسی دعوت کردند تا بنا بر سفارش پدرشان، به لبنان رفته و رهبری شیعیان آنجا را برعهده گیرد.
(ادامه)

مقاله برگزیده


امام موسی صدر


نویسنده : خادم
تاریخ : پنجشنبه یکم خرداد ۱۳۹۹
زمان : 12:26


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.