انجام امورفرهنگی  اجتماعی  و محیط زیست  وسلامت محیط

بررسی ریشه نام  شهر {کرج}   نوشتۀ پژوهشگر دکتر مرتضی مومن زاده


بررسی ریشه نام شهر {کرج} نوشتۀ پژوهشگر دکتر مرتضی مومن زاده

در این مقاله دو موضوع مدنظر است.
ّاول اینکه معنی واژۀ "کرج" چیست؟. دّوم اینکه چه عاملی باعث

نشده که این مکان جغرافیائی "کرج" نامیده شود. برای پاسخ به این دو پرسش ابتدا مروری بر تاریخچۀ
"کالن شه رکرج" میشود. سپس فهرستی از دیگر جاها که نامی مشابه "کرج" دارند ارائه میگردد . در

خاتمه با مقایسه (استقراء و قیاس ) این دو منبع اطالعات ، به این دو پرسش پاسخ داده خواهد شد.
از آن " َکَر نکته ای بسیار مهم در ریشه یابی نام "کرج" این که "کرج" واژه ای عربی زده است و پیش ه"
ر گویش، پس از نفوذ اسالم و غلبه زبان عربی به پارسی میانه رخ داد.
(Karah )نامیده می شد. این تغییر گویش
در این فرآیند ، بسیاری از نامهای جغرافیائی فارسی تغییراتی ی افتند تا در حّد امکان به عربی نزدیک شوند
مثالا نامهای "ساوه" به "ساوج(در نام ساوجبالغ)، "آوه" به "آوج"، " َکَره"(Karah )به " َکَرج"، "سیرگان"
به "سیرجان"، "گرگان" به "جرجان"، "دلیگان" به "دلیجان"، "زنگان" به "زنجان" و غیره برگشتند . لذا
" َکَر برای ریشه یاب "کرج" شایسته است ، نه تنها از نامهای مشاب ۀ "کرج"، بلکه از نام های مشابۀ ه" نیز ی
بهره گیری شود.
تاریخچۀ شهر کرج

___
"کرج" نام یکی از کالنشهرهای ایران و مرکز استان البرز می باشد. "زیستگاه کرج" در مسیر "رو د
کرج" واقع شده است. آثار باقیمانده از عهد هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان در منطقۀ "کرج" شواهدی

از کهن بود "کرج" میباشند . در ویکی پدیای فارسی از تپۀ آتشگاه، "قلعه دختر " و قلعۀ اشتهارد
در منطقه کرج یاد شده است. بنابرآنچه در ویکی پدیای فارسی دربارۀ تاریخچه زیستگاه کرج آمده، این
زیستگاه که امروزه یک کالن شهر است در گذشته زیستگاهی کوچک در کوهپایه های البرز، مث ل زیستگاه
های "کالک"، "کندر" ( ?Kandar, Kondor" ،)چیتگر" )چیدگر( " ُکردان"، "هشتگرد"، "آبیک" (آبک؟)،
ها و اسناد تاریخ ی کهن کمتر مطرح "فشند"، "خور"، "پرند" و غیره بوده است؛ لذا نام "کرج" در سفرنامه
شده، مگر آنکه گهگاه، به جهت قرارگیری بر سر را ه "ری" به قزوین و یا قرار داشتن در دهانۀ دّره رو د
1" کرج" از آن یاد شده باشد و یا اینکه این واژه در نام بزرگانی همچون "کرجی"
یافته شود. همانگونه که
ن کوهپایههای جنوبی البرز، "کرج"
گفته شد نام "کرج" در گذشته های پیش از نفوذ زبان عربی به سرزمی
1 - ابوبکر محمد بن الحسن الکرجی، ریاضیدان و مهندس و آب شناس )ویکی پدیا
(1-Al-K)نامیده

نبوده بلکه " َک
ه" (Kareh )و یا "کرک" (Karak )بوده که در آن، حر ف "ه" یا حر ف "ک" به حر ف "ج"
تبدیل شده است.


فهرست نام جاهائی که نامشان به نام "کرج" شبیه است:
١-روِد کرج
"رود کرج" نام رودی است که زیستگا ه "کرج" در مسیر آن شکل گرفته است. این رود از کو ه "کلون
ی بستک" در بلندیهای خرسنگ سرچشمه می شهر
گیرد و پس از گذر از حاشیه شرق "کرج" دشت های
کوهپایه البرز در "کرج" و شهریار را سیراب می کند )ویکی پدیای فارسی(.
ابودولف ۲-
کرجِ

"کرج ابودولف" نام شهری تاریخی منسوب به ابودول ف عجلی
2
است که میان اراک و بروجرد قرار
میگرفته است؛ ولی امروزه مح ّل قطعی آن مشخص نیست. برخی آن را مطابق با شهر آستانه و برخی
مطابق " َکَرهرود" می دانند. نام این شهر را " َکَره" و " َکَر ۀ ابودولف" نیز گفتهاند. یاقوت ح َموی
3
گوید:
»"کرج" اسمی است فارسی که اهالی، آنجا را " َکَره" مینامند «. وی همچنین گوید: »قلعه ای به نام فرزین
4 در جوار دروازۀ "کرج" است«. بنا به گفته حمداله مستوفی
َره
»رودخانه آنجا َک رود، نام داشته است«.
ابودولف" آنچه در این مقام

دربارۀ "کرج جالب است اینکه؛ اوالا مردم محلی آن را " َکَره" میگفته اند؛
ثانیا شود که وا ژۀ "کرج" میتواند این نام به امالحظه می
َره" باشد؛ ثالثاا
گویشی از " َک احتمال قوی، با نام " َکَره
رود " که امروزه آن را "کلهرود" می گویند، هم ریشه است.
٣ -کرهروِد اراک
َر هرود" یا َکلَهرود )
" َک Kalahrud,Karahrud )نام دهی در بخش مرکزی شهرستان اراک، استان
مرکزی است. این ده با دو ده دیگر به نامهای سنجان )Senejān)و فیجان به هم متصل بوده و روی هم،
به نام س ده )Sedeh )نامیده می شوند که امروزه به جنوب شهر اراک وصل شده اند. زی ستگاه "کرهرود"که
آنرا "کلهرود " نیز می گویند از مکان های کهن است و نام آوران چندی از اینجا برخاسته اند )ویکی پدیای
فارسی(. دربارۀ وجه تسمی ۀ "کرهرود" در ویکی پدیای فارسی آمده که "کرهرود" نام رودی بوده که از
ابودولف است می

سابق که احتماالا همان کرج
کرج گذشته است . رودخانه "کرهرود" از ناحیۀ قره"کهریز"
2
-
قاسم ابن عیسی بن ادریس بن معلق عجلی "کرجی" معروف به ابودول ف عجلی
3- یاقوت ُحموی نویسنده کتاب محجم البدان.
4- حمد ّّللا مستوفی، نویسنده کتاب نزهة القلوب

2

سرزمین "کرج میگیرد و به این جهت آن را "کرهرود" به معنی رو د "کرج"
نامیده اند. د ه "کرهرود" نیز در کنار این رود قرار دارد. "کرهرود" در گذشته "کرج" نام داشته و مرکز
حکوم ت آل ابی دولف بوده است. "کرهرود" امروزه محلهای از شهر اراک و در جنوب آن است.
٤ِ-کرنِد غرب
ر " کرن د غرب " نام شهری در بخش مرکزی، شهرستان داالهو، استان کرمانشاه است. نام قدیمی " ک
ند"،
"کارنیا" و نام ُکرد ی آن " ک رن" (Keren )می باشد. در ارتفاعات شمالی " ک رند غرب" یک محوطۀ باستانی
ّی شده است. )ویکی پدیای فارسی(
واقع شده که با شماره ۲۲۵٠٩ ثبت آثار مل
۵ -کرنِد گرمسار
"کرند" نام دهی در دهستان لجران)لک،ران(، بخش مرکزی، شهرستان گرمسار، استان سمنان است
)ویکی پدیای فارسی(.
٦" -کرند" گنبدکاووس
ر ند" نام دهی در بخش داشلی برون، شهرستان گنبدکاووس استان گلستان است
" ک )ویکی پدیای فارسی( .
٧" -کرنِد" بشرویه
"کرند" ) Karand, Kerend ،)نام دهی در بخش مرکزی، شهرستان بشرویه، استان خراسان رضوی
های دّوم و ا از میالد در د ه "کرند" بشرویه واقع شده که با ّو است. یک اثر باستانی مربوط به هزاره ل پیش
شمارۀ ٧٤٨٧ ثبت آثار ملی شده است ) ویکی پدیای فارسی(.
ِق" اردبیل
٨" -کرند
بخش مرکز ی شهرستان کوثر، استان اردبیل است . "کرندق" نام دهی در دهستان سنجبد در
ن "کرندق" به احتمالقوی عربی شدۀ "کرندک" ) Kerendak )و
به معنی جایگاه و مکا "کرند"
است )ویکی پدیای فارسی( .
ِن نطنز
٩" -کرونِد" کمجا
"کروند"، نام مزرعه ای در دّره "کمجان"، است. دربارۀ مزرعۀ "کروند" در ویکی پدیای فارسی، ذیل
نا م آمده که در این مح ّل قبرستانی در کنار قلعۀ بایزید قرار داشته و اکنون فقط یک دیوار سنگی از ُکمجان
آن به جای مانده است. در منطقۀ "کروند" و در انتهای درهای که با روستاهای یارند، تکیه و فریزهند همسایه
است چشمه ای قرمز رنگ از آب معدنی، به نام "آب سرخ ”وجود دارد که اهالی برای امراض جلدی از

3


آن استفاده می کردهاند. در اینجا یک استخر آب معدنی و یک مرغزار دیده می شود و تعداد زیادی چشمه
آب شیرین و "آ ب سرخ" در کنار هم جاری است.
ی جانام "کروند" با
ی آنچه در اینجا گفتنی است رابطه احتمال قرمز رنگ است که
وجود چشمه آب معدن
استخری د ر آن قرار دارد و مردم محل برای امراض جلدی از آن استفاده می کردهاند .
ِن" کردستان
١٠" -کروندا
"کروندان"، نام دهی در بخش مرکز ی شهرستان "دهگالن"، استان کردستان است )ویکی پدیای
فارسی(.
١١" -کر َو ِن" تیران اصفهان
"کرَو یا کروند ) Karvand, Karvan ،)نام بخشی در شهرستان تیران و کرون ) Karvan ،)استان ن"
های "کرو ن" علیا و "کرو ن" اصفهان است. این بخش دارای یک شهر به نام عسگران و دو دهستان به نام
5 سفلی می باشد
. جانام " َکرون" ) Karvan ی، "کروند" )
( در گویش محل Karvand )تلفظ می شود. در ّ
ّ "کرون" مسجدی بنا م ۀ سر پل قرار دارد. در این
مسجد خان، یا مسجد امام حسن مجتبی در ابتدای محل
محل ابتدا مسجد کوچکی به جای محل "کّراب"های فعلی بوده و قدمت آن به ٦٠٠ سال می رسد. پس از
آن، نوروزعلی خان، مسجد فعلی را بنا کرده است. در شرح مشخصات مسجد آمده که وضوخانۀ سنتی و
ی
قدیم " َکراب" مربوط به دوران سلطنت کریمخان زند می باشد. این مسجد با شماره ١٣٦٨۲ ثبت آثار ملی
شده است.
تنها منبع آب سطح ی "تیران" و "کرون"، رودخانه "کرون" )مرغاب( است که از ارتفاعات داالبکوه دش ت
سرچشمه می گیرد )ویکی پدیای فارسی( .
از نظر ریشه ی "کرون" را
ّ
ّول اینکه در زبان محل
ی جانام "کرون" سه نکته جالب وجود دارد؛ ا
یاب
"کروند" تلف کنند و از این جهت، با نام بسیاری از زیستگاه های سرزمین ایران و سایر جاها هم گویش ّظ می
است؛ دّوم اینکه گفته شده تیران و "کرون" از رودخانهای به نام " َکرون" )مرغاب( سیراب می شده است
ی مسج د خان "کراب" )
ونکتۀ سّوم اینکه نام وضوخانه سنتی و قدیم Karāb )است. همۀ این نکته ها
ّ نشانه هایی ارزنده برای ریشه ت نام
ی جانام "کرون" و عل
یاب گذاری زیستگاۀ "کرون" می باشند. از این
شواهد برای ریشه یابی نام "کرج" بهره گیری خواهیم کرد.
5 - ویکی پدیا

4

آن استفاده می کردهاند. در اینجا یک استخر آب معدنی و یک مرغزار دیده می شود و تعداد زیادی چشمه
آب شیرین و "آ ب سرخ" در کنار هم جاری است.
ی جانام "کروند" با
ی آنچه در اینجا گفتنی است رابطه احتمال قرمز رنگ است که
وجود چشمه آب معدن
استخری د ر آن قرار دارد و مردم محل برای امراض جلدی از آن استفاده می کردهاند .
ِن" کردستان
١٠" -کروندا
"کروندان"، نام دهی در بخش مرکز ی شهرستان "دهگالن"، استان کردستان است )ویکی پدیای
فارسی(.
١١" -کر َو ِن" تیران اصفهان
"کرَو یا کروند ) Karvand, Karvan ،)نام بخشی در شهرستان تیران و کرون ) Karvan ،)استان ن"
های "کرو ن" علیا و "کرو ن" اصفهان است. این بخش دارای یک شهر به نام عسگران و دو دهستان به نام
5 سفلی می باشد
. جانام " َکرون" ) Karvan ی، "کروند" )
( در گویش محل Karvand )تلفظ می شود. در ّ
ّ "کرون" مسجدی بنا م ۀ سر پل قرار دارد. در این
مسجد خان، یا مسجد امام حسن مجتبی در ابتدای محل
محل ابتدا مسجد کوچکی به جای محل "کّراب"های فعلی بوده و قدمت آن به ٦٠٠ سال می رسد. پس از
آن، نوروزعلی خان، مسجد فعلی را بنا کرده است. در شرح مشخصات مسجد آمده که وضوخانۀ سنتی و
ی
قدیم " َکراب" مربوط به دوران سلطنت کریمخان زند می باشد. این مسجد با شماره ١٣٦٨۲ ثبت آثار ملی
شده است.
تنها منبع آب سطح ی "تیران" و "کرون"، رودخانه "کرون" )مرغاب( است که از ارتفاعات داالبکوه دش ت
سرچشمه می گیرد )ویکی پدیای فارسی( .
از نظر ریشه ی "کرون" را
ّ
ّول اینکه در زبان محل
ی جانام "کرون" سه نکته جالب وجود دارد؛ ا
یاب
"کروند" تلف کنند و از این جهت، با نام بسیاری از زیستگاه های سرزمین ایران و سایر جاها هم گویش ّظ می
است؛ دّوم اینکه گفته شده تیران و "کرون" از رودخانهای به نام " َکرون" )مرغاب( سیراب می شده است
ی مسج د خان "کراب" )
ونکتۀ سّوم اینکه نام وضوخانه سنتی و قدیم Karāb )است. همۀ این نکته ها
ّ نشانه هایی ارزنده برای ریشه ت نام
ی جانام "کرون" و عل
یاب گذاری زیستگاۀ "کرون" می باشند. از این
شواهد برای ریشه یابی نام "کرج" بهره گیری خواهیم کرد.
5

"کراب" )Kerāb, Karāb ،)نام دهی در دهستان هرزندات، بخش مرکزی، شهرستان مرند، استان
آذربایجان شرقی است )ویکیپدیای فارسی(.
ِب" سبزوار
١٩" -قنا ِت کرا
"قنا ت کراب" )Kerāb, Karāb ،)نام قناتی در دۀ علی آبا د سید رحیم، بخش ششتمد، شهرستان سبزوار
است )ویکی پدیای فارسی، ذیل "فهرست قنات های سبزوار"(. عالوه بر "کراب"، در فهرست قنات های
سبزوار، قنات های " َکرسفید"، " َکرجاو" )کرج، آو؟(، " َکرجی" و " َکروج" آمدهاند؛ همچنین در سایر
شهرستانها و شهرها قنات های متعددی مشاهده می شوند که بررسی نام آنها، رابطه ای نزدیک بین واژه های
"قنات" و "کر" ) Kar )را نشان می دهد؛ ازجملۀ این قنات ها می توان موارد زیر را نام برد:
- قنات های "کرات" و "کروجه" در"تایباد"
- قنات "کره" در قاینات
- قنات های "کرچ" باال و "کرچ" سفلی و "کریچ" در آباده
- قنات " َکرونی" ) Karowni ،)در شهرستان قم
- قنات "کرنوان"، در شهرستان مشهد
- قنات های "قرنه" ) Gharneh )و "قروچه" ) Gharowcheh )در شهرستان نیشابور
(، "کارج ی باال"، "کارج ی - قنات های چاه "قره" ) Ghareh پایین" و "کارجیج"، در شهرستان فردوس
- قنات "کروکی" )Karowki )
- قنات های "کراب" )Karāb )و "کراوش" ) Karawash )در شهرستان "سامان" .
توضیح اینکه "قرنه" عربی شدۀ " َکرنه" و "قروچه" عربی شدۀ " َکروچه" میباشد.
ِب "سبزوار"
٢٠-کرا
"کراب"، نام دهی در دهستان "کراب"، بخش مرکزی، شهرستان سبزوار، استان خراسان رضوی
است )ویکی پدیای فارسی(.
ِب" تربت جام
۲١" -کالکرا
"کال کراب"، نام دهی در دهستان باغ کشمیر، بخش صالح آباد، شهرستان تربت جام، استان خراسان
رضوی است )ویکی پدیای فارسی(.
ِی" شیراز
۲۲

6

"کراچی" )کراچ، کراج( ) Kerāj, Kerāch, Kerāchi ،)نام دهی در دهستان کوه مره سرخی، بخش
ارژن، شهرستان شیراز، استان فارس است.. برای جانام "کراچی" ) Kerachi ،)گویش های "کراچ"
)Kerāch )و "کراج" ) Kerāj )هم آمده است )ویکی پدیای فارسی(.
ِن جمهور ِی آذربایجان
ِی" نخجوا
۲٣" -کرک
ر
"کرکی" نام دهی در منطقه خودمختا نخجوان، جمهوری آذربایجان است. نام های دیگر این زیستگاه
تیگراناشن ) Tigranashen" ،)کرکی" ) Kerki )و "کیارکی" ) Kyarki, Kiarki )می باشد.
۲٤ِ" -کرکی" ترکمنستان
"کرکی" نام شهری در ترکمنستان است. "کرکی"، به احتمال قوی و براساس آنچه در ویکی پدیای
انگلیسی، زیر نام های "کرکی" )Kerki )و "زام" ) Zaam )آمده، گویشی از "کرکوه" ) Karkuh ،)یا کوه
منتسب به "کر" )Kar, Ker )می باشد.
۲۵" -کرسن ِگ" چهار محال و بختیاری
"کرسنگ"، نام دهی در دهستان وردنجان، بخش مرکزی، شهرستان بن، استان چهار محال و
بختیاری است )ویکی پدیای فارسی(.
۲٦" -کر ِس" ترکیه
جانام "کرس" )قاریص(، نام شهری در شمال شرق ترکیه و مرکز ایالت "کارس" )قارس( است. نام
این زیستگا ه کهن، برای اولین بار توسط استرابو
7
ن ، جغرافی قدیم، تحت نا م "کورزن"
دان یونا
)Chorzene )بخشی از ارمنستان، در تاریخ آمده است )org.wikipedia.www .)
۲٧" -کو ِه خرسن ِگ" البرز
جانام "کو ه خرسنگ"، نام کوهی در رشته کوه های البرز مرکزی است )ویکی پدیای فارسی، ذیل نام
"رود کرج"(.
تجزیه و تحلیل و ریشه یابی
واژۀ کرج همانگونه که گفته شد، عربی شدۀ واژۀ " َک Karah )می باشد که در آن، حر ف "ج" بجای َره" )
حر ف "ه" نشسته است. به همین جهت تعدادی از جاهای جغرافیائی که در نامشان واژههای "کرج" و " َکَره"
وجود دارد فهرست شد ند و شرح مختصری دربارۀ هر یک ارائه شد تا شاید بتوان از اطالعات مربوط به
7
-
Strabo: Greek geographer, Philosopher and historian, 64 or 63 BC- c.24AD

7

یایش یابی )استقراء و قیاس( ریشۀ واژۀ "کرج" و عل آن در مح ل ّ آنها، با مقایسه و قرینه ت نام
هرو د" اراک، " کرن د" َر بدست آید. این جاها، عالوه بر "کرج" عبارتند از رو د "کرج"، "کرج" ابودولف، " َک
غرب، " کرن د" گرمسار، " کرن د" گنبد کاووس، " کرن د" بشرویه، "کرندق" )"کرند ک"( اردبیل، "کرون د"
ن
ن اصفهان"، "کرو ن" بستک، رو د "کرخه"،
کمجان نطنز، "کروندا " کردستان، " َک رَو ن" )کروند( "تیرا
ر
رو د " ُک " فارس، رو د " ُک ر" قفقاز، رو د " ُک ر" روسیه، رو د " ُک ر" کوروس ک روسیه، " َکرا ب" مرند، قنا ت
ی " تربت جام، " َکراچ ی " َکرا ب" سبزوار، " َکرا ب" سبزوار، کال "کرا ب
ی " شیراز، " َکرک
" نخجوان، "کرک "
َر ترکمنستان، " َکرسن گ" چهارمحال و بختیاری، کوه " خَ س" ترکیه و
رسنگ" )"کرسنگ"( و " َک 9 قنات با
َره"، " َکَرچ"، " َکرونی" )
رنه" )" َکرنه"(، "قَروچه"
نامهای " َکرات"، " َک Karowniَ " ،)ک رنُوان"، "قَ
َره" ) َکَره( و َکروی. به این ترتیب مالحظه می شود که 36 نام جغرافیائی با واژه های
) َکروچه(، چاه "قَ
َره" و " َکَر"
"کرج"، " َک ، همراه با پسوند هائی آمدهاند. این جاها نه تنها در سرزمین ایران، بلکه در
سرزمین های مجاور نیز از جمله ترکیه، روسیه، قفقاز و ترکمنستان پراکنده اند. بدون شک اگر جستجوی
َر د بیشتری صورت گیرد فهرستی بس بلندتر از چنین جاهای جغرافیائی که نامی شبیه " َک
ج" و " َکَره" دارن
فراهم خواهد آمد.
ی
ها وابستگ ی "مظهر های آب "، بخصوص "رود " و سپس محرزترین ویژگ مشترک بین این نام آنها به
"قنات ", "چاه آب " و "چشمه" می باشد. مثال های "رود" عبارتند از: رو د "کرج"، " َکَرهرود"، رو د "کرخه"،
رو د " ُک " فارس، رو د " ُک ر" قفقاز، رو د " ُک ر" روسیه، رو د " ُک ر" کوروس ک" روسیه، " َکرا ب" مرند، ر
ی " َکرا ب" سبزوار و قنات " َکرا ب" سبزوار )توجه شود به اینکه "آب" در نام های " َکراب"، خود
معن "رود"
ی میدهد، همچون که در نام
های پنجاب، میاندوآب، آ ب جیحون و غیره به معن "رود" آمده اند(. مثال های
"قنات " نیز عبارتند از: قنا ت " َکرا ب" سبزوار و قنات های " َکرات"، " َکَره"، " َکَرچ"، " َک رونی"، " َک رنوان"،
َره" )عربی شدۀ
رن ه" )عربی شدۀ " َک رن ه"(، "قَروچه" )عرب ی شدۀ " َکروچه"(. مثال " چاه آب " نیز چاه "قَ
"قَ
َره(
چاه َک می باشد .
وابستگ ی گویش های "کرج"، از جمله " َکَره"، " ُکر"، " َکر" به "رود "، "آب "، "قنات " و " چا ۀ آب " و بطور
ی کلی "مظهر های آب" نشان میدهد که واژۀ " َکَره" و عربی شدۀ آن " َکَر
ج" به احتمال قوی، خود به معن
ل به صحت، در این حّد نخواهد بود. با چنین
"مظهرآب" است. هر معنی بجز ای

8

در
معن واژۀ "کرج" و " َکَره"، مالحظه میشود که در نامهای فهرست شده مناسب ترین معنی،
"رود "، "قنات " و "چا ه آب " خواهد بود.
َر ر" آنچه الزم به توضیح باقی میماند این است که در ترکیب واژههای "رود" با واژههای " َک
ه"، " َک و
" ُکر"، مفهوم "مظهر آب"، یک بار در واژۀ "رود" و بار دیگر در واژه های " َکَره" و " ُکر" آمدهاند و در
واقع وقتی گفته می شود "رو د کرج"، مفهو م "رود" یکبار در واژۀ "رود" و بار دیگر در واژۀ "کرج" ) َکَره(
َره"، " َکَر آمده است . همین گونه است درباره سایر نام های مذکور. در نام های قنا ت
َره ) َکَره( و نیز،
" َک چ" قَ
ر
َره"
همین تکرا مفهو م "مظهرآب " یکبار در واژۀ "قنات" و بار دیگر در واژه های " َکَره"، " َکَرج" و "قَ
آمده است. این نوع تکرا های متعدد در نام ها، اگر گفته ر یک مفهوم در واژه
امری بسیار متداول است. مثالا
میشود "کو ه قرداغ" در واقع مفهوم "کوه"، یکبار در واژۀ "کوه" و بار دیگر در واژۀ "داغ" آمده است و
8 یا وقتی گفته می شود رودخانۀ "قمرود"، یا رودخانۀ " َهلیل رود" و یا چشمۀ "ری"
و غیره در واقع مفهو م
"رود" و یا "چشمه" دوبار در این نام ها آمده است.
ّوالا واژه "کرج" به معنی "رود" است؛
دّوم اینکه نام شه ر "کرج" از "رو د کرج" گرفته نتیجه اینکه ا
شده نه برعکس؛ سوم اینکه تشکی ل شه ر کرج در آغاز، به علت وجود آ ب رو د کرج میباشد و باالخره
اینکه وقتی گفته می شود "رو د کرج"، چون هر دو واژۀ "رود" و "کرج" دارای یک مفهوم هستند)رود( در
ی "رود" است.
واقع گفته می شود "رو د رود" زیرا واژۀ "کرج" در اینجا، خود به معنی
"برگرفته از کتاب "ریشه یابی ١۵٠٠جانام کهن" نوشتۀ پژوهشگر دکتر مرتضی مومن زاده ساوجی

۹

تهیه کننده : مهندس محمد شرافت ساوجی


نویسنده : خادم
تاریخ : دوشنبه پنجم تیر ۱۴۰۲
زمان : 4:14
بررسی ریشه یابی تبریز


"تبریز"( Tebriz, Tabriz ،)نام مرکز استان آذربایجان شرقی و شهری کهن است. قدمت این

زیستگاه به حّدی است که تاریخ آغاز شهرنشینی در آن مشخص نیست و در باره آن نظری قطعی وجود

ندارد. کهن ترین سند در این باره، کتیبه ای از سارگن دّوم، پادشاه آشور )721 تا 705 پیش از میالد( است.

در این سنگ نوشته آمده است که دژ تاروئی ) Tarui )یا تارمیکس ) Tarmix )در این شهر قرار داشته

است 1 .در حفاری هایی، در مرکز شهر تبریز، تاریخچه این زیستگاه مربوط به عصر آهن؛ یعنی به

ّظ نام "تبریز "، عالوه بر تبریز ) ,Tabriz

ّول پیش از میالد نسبت داده شده است . تلف

هزارههای دّوم و ا

Tebriz" ،)تاوریژ" )Tāvrizh )نیز گفته شده است )ویکی پدیای فارسی(. جالب است که مصطفی مومنی

در دانشنامه جهان اسالم میگوید: »اهالی بومی آذربایجان، تبریز را "توری" ) Towrey ،)به معنی چشمه

یا رود گرم می خواندهاند«. این گویش تا اوایل سده چهاردهم خورشیدی نزد مردم بومی به کار می رفته است.

حتی در حال حاضر نیز مردمان قنبرآباد، در اطراف تبریز، به این شهر، "توری" ) ?Towry )می گویند.

عّدهای از شرق شناسان، ریشه نام تبریز را، کهن و مربوط به پارسی میانه و مرتبط با گرما و فعالیت های

گرمایی کوه سهند دانسته اند. منابع ارمنی، نام این شهر را در سده پنج میالدی "تاورژ" )verzh-Ta ،)یا

"ت و رش" ) Tawresh )آوردهاند و به فارسی هم "ت ورز" ) Tawraz )تلفّظ کردهاند 2 .در منابع متعددی؛

ازجمله ویکی پدیای انگلیسی و دانشنامه بریتانیکا آمده است که نام تبریز از "تپ" (Tap (و "ریز" ) Riz )

گرفته شده و این نام گذاری به علت وجود چشمه های آب گرم متعدد در این منطقه میباشد. درباره علت

ن نامگذاری تبریز به این نام، در ویکی ریشۀ این جانام، آمده است تیریدا ت دوم

پدیای انگلیسی، زیر عنوا

)II Tiridates )پادشاه ارمنستان، پس از پیروزی بر اردشیر اول، پادشاه ساسانی، نام شهر را از "شهستان "

)Shahistan )به " تاوریس " ) Tauris )برگرداند که از ریشۀ "تا- ورژ " )Vrezh- Ta )است

3

.

1 -نام "تاروئی" )Tarui ،)قابل بخشبندی به دو بخش "تا" )Tā ،)گویشی از "تب" و "تاو" به معنی گرم ، و "روی" )Rui ،)

گویشی از "ری" به معنی مظهر آب و در اینجا شاید چشمه میباشد. اگر این بخشبندی پذیرفته شود، آنگاه میتوان گفت که

"دژ تارویی" نام خود را از چشمۀ آبگرم گرفته است.

2 -اگر نام "تا- ورژ" )vrezh- Ta ،)نیز، بهصورت "تاو- رژ " )rezh- Tav )نوشته و دو پاره شده و به دو بخ ش "تاو" )Tav )

و "رژ" )Rezh )بخش بندی گردد، میشود گفت که "تاو" )TaV ،)گویشی از "تب، تاب و تاو" و به معنی گرم و گرما و

"رژ؟" )Rezh )نیز گویشی از "رش" )Resh )است. در این حالت نیز، "رش" گویشی از "رس" و "ریز"، به معنی مظهر

آب و در اینجا چشمه خواهد بود؛ لذا این جانام نیز میتواند از همان ریشه وجود چشمۀ آبگرم گرفته شده باشد.

ن منصوب به پادشاه ارمنستان، که پس از تغییر آن از نام "شهستان"، بر این زیستگاه

3 -نام "تاوریس" )Tauris )در این داستان

ادامه .....

نهاده شده، قابل بخشبندی به "تاو" (Tau (و "ریس" )Ris )میباشد. اگر این بخشبندی پذیرفته شود، واژه "تاو" گویشی از

"تب، تاو" به معنی گرم و گرما و واژۀ "ریس" )Ris ،)گویشی از "ریز" )Riz )خواهد بود که به معنی مظهر آب و در

1 -نام "تاروئی" )Tarui ،)قابل بخشبندی به دو بخش "تا" )Tā ،)گویشی از "تب" و "تاو" به معنی گرم ، و "روی" )Rui ،)
گویشی از "ری" به معنی مظهر آب و در اینجا شاید چشمه میباشد. اگر این بخشبندی پذیرفته شود، آنگاه میتوان گفت که
"دژ تارویی" نام خود را از چشمۀ آبگرم گرفته است.
2 -اگر نام "تا- ورژ" )vrezh- Ta ،)نیز، بهصورت "تاو- رژ " )rezh- Tav )نوشته و دو پاره شده و به دو بخ ش "تاو" )Tav )
و "رژ" )Rezh )بخش بندی گردد، میشود گفت که "تاو" )TaV ،)گویشی از "تب، تاب و تاو" و به معنی گرم و گرما و
"رژ؟" )Rezh )نیز گویشی از "رش" )Resh )است. در این حالت نیز، "رش" گویشی از "رس" و "ریز"، به معنی مظهر
آب و در اینجا چشمه خواهد بود؛ لذا این جانام نیز میتواند از همان ریشه وجود چشمۀ آبگرم گرفته شده باشد.
ن منصوب به پادشاه ارمنستان، که پس از تغییر آن از نام "شهستان"، بر این زیستگاه
3 -نام "تاوریس" )Tauris )در این داستا
نهاده شده، قابل بخشبندی به "تاو" (Tau (و "ریس" )Ris )میباشد. اگر این بخشبندی پذیرفته شود، واژه "تاو" گویشی از
"تب، تاو" به معنی گرم و گرما و واژۀ "ریس" )Ris ،)گویشی از "ریز" )Riz )خواهد بود که به معنی مظهر آب و در
اینجا چشمه است. در این تفسیر و بر مبنای این نام نیز، ریشه جانام "تبریز" همان "چشمۀ آبگرم" میباش

جانام "تبریز" از دو بخش "تب" و "ریز" تشکیل شده است. بنابراین اگر معنی دو واژۀ "تب" و
"ریز " مشخص شود، معنی "تبریز" نیز به دست خواهد آمد.
معنی واژۀ "تب"
ن آشناترین معنی برای واژۀ "تب"،
گرمی بد انسان است وقتی که به دلیل مریضی خاصی از مقدار
معین 37 تا درجه بال تر برود. ولی در حالت کلی، "تب" به معنی گرم و گرما است . واژه های "تاب" )یا
طاب(، "تاو"،"تو" )Tow" ، )تای"، "تف"، "ته" ) Teh )و "تی" ) Ti ،)همگی گویش های دیگری از واژۀ
"تب" هستند چنانکه بگوییم "تابستان"، "ماهی تاوه" ، "پاتاوه"، "توچال" )تو، چال(، "تفت"، "تفتان"،
"تفلیس"، "تفرش"، "تهران" )ته، ران(، "تهرود" )ته، رود(، "تیران" )تی، ران( و بسیاری دیگر.
معنی واژۀ "ریز"
ی تقریباً فراموش شده است. نخست ی
واژۀ "ریز" در زبان فارسی دارای دو معن مشهور و یک معن
اینکه "ریز" در مقابل درشت و یا کوچک در مقابل بزرگ است . دوم اینکه فعل امر، از مصدر ریختن
واژۀ "ریز" که در ادبیات زبان فارس ی امروزی است همچون "بریز!" و یا "نریز!". معنی سوم برای
فراموش شده، مظهر آب بر سطح زمین، از جمله چشمه، رود ، تالب و یا چاه آب است. این معنی را
میتوان از راه آمار و احتمالت و یا در اصطالح منطق، از راه استقراء و قیاس بهدست آورد. برای این
کار، از نام چندین جای شناخته شده و معنی آنها بهره میگیریم که در آنها، واژۀ "ریز"، بخشی از آن نام
را تشکیل می دهد :
1 -مهریز )Mehriz )نام شهری در استان یزد است ، "مه، ریز" )Riz, Meh .)واژۀ "مه" به معنی
"بزرگ" است که در مقابل "که" به معنی "کوچک" به کار میرود، همچون "مهتر"، به معنی
ز بزرگتر در مقابل "کهتر" به معنی کوچکتر. " بزرگ
ی "ری
به این ترتیب جانام "مهریز" به معن
میباشد.
2 -پاریز )Pariz )نام شهری در استان کرمان و زادگاه زندهیاد استاد ابراهیم باستانی پاریزی میباشد ،
"پا، ریز" )Riz, Pā .)واژۀ "پاریز" از دو بخش "پا" و "ریز" تشکیل شده است. واژۀ "پا" در عین
اینکه عضوی از بدن است، به معنی پایین و پاییندست نیز بهکارمیرود ؛ همچون پامنار، پاچنار،
پاگدار و غیره. بهاین ترتیب، جانام "پاریز" به معنی جایی در زیر

۲

) Netriz )نام تالب و نام شهری در استان فارس است ، "نی، ریز" ) Riz, Ney" .)نی" نام
ی نوعی گیاه است که در تالب ها و نیزارها می
روید و از آن آلت موسیق "نی" ساخته میشود .
بهاینترتیب جانام "نیریز" به معنی یک "ریز" است که من تسب به "نی" می باشد.
4 -ریز و لنجان )Lenjān and Riz )نام دو ده در استان اصفهان هستند که امروزه "ریز"، بیشتر
با نام فولدشهر شهرت دارد.
عالوه براین "ریز" و "ریزه" نام چندین قنات، دّره، قلعه و شهر در جاهای چندی در ایران و ترکیه
است.
"کهریز" یا "کاریز" که نام دیگری برای "قنات" است نقش کلیدی برای یافتن معنی واژه "ریز" دارد.
این واژه از دو بخ ش "که" و "ریز" تشکیل شده است. واژه "که" همانگونه که درباره جانام "مهریز" گفته
ی
ی
شد به معن "کوچک " است در مقابل بزرگ . بنابراین واژۀ "کهریز" یا "کاریز"، از یک سو به معن
ز
ز کوچک " باشد،
"ری " کوچک و از سوی دیگر به معنی "قنات " می باشد. پس اگر "قنات " به معنی "ری
"ریز"، خود به معنی "قنا ت بزرگ " خواهد بود . بهاین ترتیب واژه "کهریز"، نقش کلید ی خود را برای
ن
ی یافت
ّی رخنمو ن آب بر
معن "ریز" بازی کرد. حال اگر "ریز"، نه تنها "قنا ت بزرگ"، بلکه به طورکل
سطح زمین در نظر گرفته شود آنگاه "مهریز"، قنا ت بزر گ بزرگ، "پاریز"، زیستگاهی درپائین پای
"ریز" یعنی پائین پای چشمه یا قنات، "نیریز"، زیستگاهی در کنار تالب )دریاچه بختگان، نی ریز( و
باألخره "تبریز" به معنی "چشمۀ آب گرم" خواهد شد .
چرا امروزه چشمه آبگرم )تب، ریز( در شه ر تبریز شناخته شده نیست؟!
بررسی شواهد و اسناد تاریخی نشان داد که نام "تبریز"، از دو واژه " تب " و "ریز" تشکیل شده و به معنی
"چشمه آب گرم" است . ریشهیابی دو واژۀ "تب " و "ریز" که جانام "تبریز" از ترکیب آنها به دست میآید
ی نیز این معنی را تأیید نمود .
ی در بررسی آماری و تحلیل منطق
ریشه و معن واژۀ "ریز" نیز تأیید شد که
"تبریز"به معنی "چشمه آب گرم" است . اکنون پرسش این است که این "چشمه آبگرم" کجاست ؟ آیا این
چشمه در گذشته وجود داشته است ؟ اگر چنین است چرا امروزه وجود ندارد ؟ و آیا آثاری از آن باقی مانده
است ؟
ی آن
شهر تبریز در شعاعی از کوه آتشفشان سهند قرار دارد که در طول زمان از عوارض حاشیه ا
ای، عمدتاً آتشفشان متأثر بوده است . چنین عوارض حاشیه عبارتند از: زلزله، شکستگی و گ


نویسنده : خادم
تاریخ : یکشنبه چهارم تیر ۱۴۰۲
زمان : 20:25


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.